خلاصة:
واژگان زبان فارسی از سرچشمههای مختلف گرفته شده است. یک دسته از واژههای فارسی از زبانهای ایرانی، مانند فارسی میانه یا
پهلوی که بنیاد زبان فارسی را تشکیل میدهد و دستهای دیگر از زبانهای پارتی (پهلوی اشکانی)، سغدی، بلخی و غیره گرفته شدهاند.
دستهای دیگر نیز از زبانهای ترکی قدیم، مغولی، ترکی استانبولی، روسی، فرانسه و انگلیسی و غیره اقتباس شدهاند. این مقاله مروری به
واژگان فارسی و اشاره به منشأ آنها است.
ملخص الجهاز:
"علت این امر این است که در اواسط دوره ساسانی زبان فارسی میانه بتدریج همراه دیوانیان و سپاهیان از تیسفون یا مداین، پایتخت ایران به خراسان منتقل شد و رفته رفته جای زبان پهلوی که امروز آن را برای مشخص شدن «پارتی» مینامند، گرفت.
با روی کار آمدن سلسلههای ایرانی در خراسان و ماوراءالنهر در قرنهای سوم و چهارم هجری زبان این منطقه یعنی فارسی دری زبان رسمی دربارها و زبان متون ادبی و علمی شد و از آنجا بتدریج به سایر نقاط ایران منتقل شد.
این امر راه ورود کلمات فرانسوی را به زبان فارسی باز کرد و ابتدا اکثر لغات علمی جدید در نوشتهها به زبان فرانسه بود، ولی بعضی از متخصصان شروع به برگرداندن آنها به اصطلاحات عربی کردند.
البته قبل از این دوره تعدادی از لغات و اصطلاحات مربوط به اتومبیل مانند «دینام»، «دلکو»، «داشبورد»، «پین»، «پنچر»، «اگزوز»، و غیره وارد زبان فارسی شده بود، اما کلماتی مانند «سوپرمارکت»، «دراگ استور»، «کانتینر» که امروزه در زبان گفتاری کانتینر تلفظ میشود، «تریلر» که باز تریلی تلفظ میشود، و «تانکر»، «تایپ» به جای ماشیننویسی، «سینما اسکوپ»، «اسپری» و غیره همه از دهه چهل وارد فارسی شد.
نخست عدهای که بیشتر آنها نظامی بودند شروع به ساختن کلمات «ارتش»، «دژبان»، «ستوان»، «پادگان»، و واژههای دیگری در برابر «قشون»، «قلعه بیگی»، «نایب»، «ساخلو» و غیره کردند و چنانکه میدانیم همه این لغات امروز جزء لغات رسمی هستند؛ سپس جمع دیگری شروع به ساختن لغات فارسی در مقابل لغات عربی کردند و دامنه این کار در گسترش بود تا دانشمندانی از قبیل فروغی و همفکران او به این فکر افتادند که وضع لغات را به نهادی رسمی که بعدا فرهنگستان نامیده شده بسپارند."