خلاصة:
حقیقت مقدر بودن رزق مغایرتی با تحریض به تلاش و تدبیر برای جلب رزق ندارد؛چرا که تلاش و تدبیر انسان خود یکی از عوامل مؤثر در تقدیر رزق از سوی خدای سبحان است.به علاوه تمام فعل و انفعالات عالم و از جمله اموری که در اختیار انسان در آنها دخیل است،مسبوق به تقدیر الهی است.به نظر میرسد،سر این که تأکید ویژهای روی مقدر بودن رزق شده است،تأثیر کمتر تلاش و تدبیر انسان در تقدیر رزق نسبت به سایر مقدراتی است که اختیار انسان در آن دخیل است.تقدیر ویژه ارزاق از جانب خدای سبحان منبعث از حکمتهایی چون تنبیه توحیدی،آزمون تسلیم،آزمون شکر،امداد ایمانی و املاء و استدراج است.
ملخص الجهاز:
رابطه افعال اختیاری انسان نیز با همین تحلیل قابل طرح است؛یعنی اگر خدای سبحان مقدر فرموده است که فلانی در فلان سال در دانشگاه قبول شود،چنین نیست که اختیار او معطل بماند؛بلکه اختیار آن فرد یکی از عوامل دخیل در این تقدیر الهی است.
در تلاش برای معاش و تدبیر امور زندگی نیز چنین است؛یعنی تلاش و تدبیر اختیاری انسان،به خواست حضرت حق-جل و علا-در جریان روزی وی دخیل است؛اما قطعا عوامل بیشمار دیگری نیز در این مسیر دخیلاند که خارج از حیطه انساناند و خدای سبحان با حکمت بالغه خود علاوه بر اختیار انسان و تلاش و تدبیر مختارانه وی-که به اذن خود حضرت او انسان متمکن به آن میباشد-عوامل دخیل دیگر را چنان تقدیر و ترکیب میفرماید که متناسب با مصلحت حکیمانه حضرتش باشد و همین میشود تقدیر معاش انسان که خدای سبحان از ازل به آن علم داشته است؛لذا تقدیر معاش هیچ مغایرتی با اختیار انسان ندارد و بلکه تلاش و تدبیر اختیار انسان از عوامل دخیل در طراحی این تقدیر است و نهایتا اینکه تلاش و تدبیر انسان تنها عوامل دخیل در تقدیر الهی در خصوص رزق نیست و خدای سبحان عوامل دیگری را نیز-به اقتضای حکمتش-در تقدیر رزق انسان لحاظ میفرماید.
5. شاهد نظریه:دعوت به اجمال در طلب رزق جلوه و تأثیر کم تلاش و تدبیر انسان در شاکله تقدیر الهی برای رزق،از منظر دیگری نیز قابل مشاهده است و آن اینکه در دستورهای دینی برای رسیدن به بهرههای اخروی هیچ محدودیتی برای آرزو و عمل مطرح نشده است؛بلکه مؤمنین به سبقت گرفتن در این امور تحریض شدهاند: «...