ملخص الجهاز:
"برخی از این عناوین،عبارتاند از:«در ستایش داستانسرایی و اندرز دادن،یاد کردن نخستین کسی که داستان گفت،یاد کردن نخستین کسی که میسزد داستان سراید و اندرز گوید، دربارهء اینکه داستان نگویند مگر به روادید فرمانروا،پیمان بر آنکه اندرزها به گاه پذیرش آنها گفته آید،یاد کردن آنکه از از بزرگان کسی در نزد داستانسرایان میبود،یاد کردن آنچه داستانسرا باید از آن بپرهیزد،در نکوهش آنکس که امر به معروف کند و به کار نبندد،یاد کردن سرآمدان داستانسرایان و اندرزگویان،در پرهیز کردن از مردمانی که تقلید اندرزگران نمایند و نوآوری و تازهنمایی کنند؛چندان (به تصویر صفحه مراجعه شود) که کارهای ایشان موجب نکوهش داستانسرایان شود،یاد کردن آنچه از گذشته در نکوهش داستانسرایان آمده با بیان وجوه آن،در یاد کردن آموزش داستانسرا که چسان داستان بسراید.
40 کار داستانگویی در گذشته،چندان رواج داشته است،که در عین نفوذ بسیار داستانخوانان در میان مردم،لطیفههای زیادی دربارهء سفاهت و جهالت برخی از آنان در بیان مطالب نادرست-توسط ظریفان روزگار خودشان-ساخته و پرداخته شده،و حتی مجموعههای از این لطیفه،مکتوب شده و به صورت کتابهایی مستقل درآمده است.
عبد الحسین زرینکوب نیز در کتاب دنبالهء جستجو در تصوف ایران،(ص 228- 229)اظهار داشته است:«چنانکه قصهگویان دورهگرد،که به صوفیان اردبیل منسوب بودند،تا پایان عهد صفوی،با نقل قصهء محمد حنفیه و داستان ابو مسلم،مردم را به اهداف نهضت صفویه-یا آنچه در آغاز، اهداف آنها وانمود میشد علاقهمند میدانستند،و درعینحال،عقاید صوفیه را که متضمن قول به حلول و اتحاد و تناسخ و مظلومیت بود و از قدیم با قصههای ابو مسلم و محمد حنفیه مربوط شده بود،تبلیغ و تعلیم میکردند."