ملخص الجهاز:
"اما همانطور که«میرشاپیرو»10،در بحث خود درباره سبک مطرح میکند:«مشاهدهگر اغلب نسبت به معانی اصیل (به تصویر صفحه مراجعه شود)آثار بیتفاوت است»(ص 87)،پس از گذشت صد سال،امپرسیونیسم میتواند حال و هوایی را تداعی کند که ظرفیت روایی دارد؛دلیل ساده آن این است که ما از امپرسیونیستها آموختهایم به دنبال زیبایی ناپایدار ظواهری باشیم که آنها سعی در تسخیرشان داشتهاند.
بالاتر از همه، هیچکدام ساده یا کودکانه نیستند و هر دو با استفاده از شناخت عمیقشان، حد اقل با دو مجموعه پیچیده قراردادهای فرهنگ خودی و فرهنگ جامعه دیگر ارتباط برقرار میکنند برای برخی از ما که با قراردادهای یک فرهنگ بیگانه ناآشنا هستیم،بازسازی تخیلی از آن فرهنگ، به شرطی که بتوانیم آن را درک کنیم،به صورتی اجتنابناپذیر از اصل آن فرهنگ معنادارتر است چگونگی حرکت یک شخص،کاریکاتور میتواند تقریبا این کار را انجام دهد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود)مک کان و ریچارد که معتقدند تصاویر در کتب مصور،هدف ابتدایی زیباشناختی دارند و باید آنها را به خاطر زیباییشان ستایش کنیم،به جای آنکه ببینیم چگونه به روایت داستان کمک میکنند،کاریکاتور را محکوم میکنند:«تصویرسازیهای کاریکاتوری، کارکردی متفاوت با تصویرسازیهایی دارند که تا اینجا در این پژوهش دربارهء آن بحث شد؛آنها کارکردی حقیقتا تجسمی دارند تا روایی.
ساختارها و رنگهای گوناگونشان و خطوط و اشکال و رسانههای متنوع آنها و بالاتر از همه،سبکشان، همه ظرفیت بیان معنا و فضای یک داستان را دارند،اگر این بدان معناست که آنها مانند اسباببازی هستند،به این ترتیب تمام رسانههای روایتگر مانند اسباببازی هستند و از آنجا که ارتباط اطلاعات روایی و نه زیبایی زیباشناسانه،فقط به سبب خود آن،هدف آنهاست و از آن روی که بسیار با معناتر و هدفمندتر هستند تا دقیق و زیبا،تصاویر در کتب مصور همیشه با کاریکاتور دارای نقاط مشترک هستند."