خلاصة:
به نظر میرسد مباحث و مطالعات تجربهء دینی و عرفانی بیشتر در چنبرهء مباحث محتوایی گرفتار و محصور مانده است؛حال آنکه یکی از اصلیترین راههای رسیدن به درونمایه و ماهیت این نوع تجارب،از رهگذر توجه دقیق و موی شکافانه به زبان آن میسر است.ضرورت این امر در دنیای کنونی که زبان به مسأله کانونی متفکران بدل شده،امری اجتنابناپذیر است. تجربهء دین و عرفانی تجربهای ناآشنا و غریب،استحالهای عظیم در نحوهء نگرش به خدا،جهان و انسان است که لاجرم زبان را به پهنهء جدید و غریبی وارد میسازد و تفاوتی ماهوی بین زبان عرفانی با سایر زبانها ایجاد میکند. عرفان پژوهانی چون استیس،ویلیام جیمز و اتو برای تجربهء عرفانی اوصاف و خصایصی برشمردهاند.اما آنچه در صورتبندی خصایص و اوصاف تجربهء عرفانی در نسبت با زبان مهمتر به شمار میرود،عبارتند از: بیانناپذیری،متناقضنمایی و هنری بودن زبان در تجربهء عرفانی. هدف این نوشتار که در ضمن ادبیات عرفانی فارسی را نیز به استشهاد میگیرد،بررسی همین ویژگیهاست.
ملخص الجهاز:
"همه تلقینش آیاتی که خاموشی است تأویلش همه تعلیمش اشکالی که نادانی است برهانش مرا بر لوح خاموشی الف ب ت نوشت اول که درد سر زبان است و ز خاموشی است درمانش نخست از من زبان بستد که طفل اندر نوآموزی چو نایش بیزبان باید نه چون بربط زباندانش چو ماندم بیزبان چون نای جان در من دمید از لب که تا چون نای سوی چشم رانم دم بفرمانش (خاقانی،3731:902) 1-2-مانع متکلم(من چه گویم یک رگم هشتار نیست) تحقق تجربهء عرفانی-که در حالتی ورای آگاهی اتفاق میافتد-مستلزم ایجاد شرایط روانی خاصی است؛این تجربههای روحی در شرایطی روی میدهد که در آن نه مدرک دارای احساس شرایط عادی است و نه مدرک محسوس و مادی؛و بر این اساس برخی آن را یک پدیدهء روانی میدانند که یا با زهد و ریاضت و یا از رهگذر رابطهء عاشقانه انسان و خدا حاصل میشود.
در دیوان سنایی نمونههای فراوانی از این ترکیبات نقیضی یافت میشود: در رهش رنج نیست آسانی است بی زبانی همه زبان دانی است (سنایی،4731:223) عشق گویندهء نهان سخن است عشق پوشیدهء برهنه تن است (همان:623) 3-بیان هنری تجربهء عرفانی آنگونه که قبلا ذکر شد،به گواهی کتب متصوفه،بیانناپذیری احوال و تجربیات عرفانی،از جمله مسائل مورد اتفاق عرفاست."