خلاصة:
در ابتدا نگاه و داوری صوفیان را به ارباب قدرت با ذکر مواردی مانند برخورد حاتم اصم با خلیفه عباسی و امام محمد غزالی با سنجر سلجوقی و... ذکر شده،سپس به دنیاگرایی صوفیان به ویژه حکمتخواهی آنان پرداخته شده است. اقدام صوفیان حروفی و نوربخشی برای رسیدن به قدرت در عصر تیموریان و به حکومت رسیدن سربداران صوفیمسلک در خراسان بدبینی ارباب قدرت را نسبت به آنان برانگیخت.پادشاهان صفوی نیز پس از رسیدن به قدرت به دلیل عملکرد گذشته صوفیان این تنگناها را برای آنان به وجود آوردند.ابتدا دست متشرعان را در انتقاد از صوفیان باز گذاشتند و سرانجام،خود با مخالفان همآواز شده و به آزار و تعقیب صوفیان پرداختند. بیشترین آثار قلمی علیه تصوف و عرفان در عصر صفوی نگاشته شد. در این نوشتار به مهمترین این آثار نیز پرداخته میشود که آثار مجلسی دوم و ملا محمد طاهر قمی و صاحب حدیثة الشیعة را نیز شامل میشود.
ملخص الجهاز:
"اقدامات صوفیان از قبیل قتل شیخ زاده حیدر میرزا پسر و ولیعهد شاه طهماسب2و درگیری با داروغه قزوین که منجر به کشته شدن حدود پانصد تن از صوفیان توسط شاه اسماعیل دوم شد3و نیز کشتن مهد علیا همسر سلطان محمد خدابنده و اقدام صوفیان در برکناری سلطان محمد و به تخت نشاندن فرزندش شاه عباس اول4نشان دهنده نفوذ شدید صوفیان در دربار صفویه و انسجام و هماهنگی و تشکیلات منسجم آنان بود.
3 مجلسی اول بر این باور بود که معانی سخنان صوفیه و عرفا برای همه کس قابل فهم و درک نیست،از اینرو مطالعه کتب آنان برای عوام زیانبخش است،زیرا که این سخنان به حسبت ظاهر کفر است و زندقه و محلهای او بسیار دقیق است و همه کس نمیتواند یافت تا آنکه فضلای علما که قایل به آن شدهاند،مثل مولانا جلال و مولانا شمس الدین محمد خفری و غیر ایشان معلوم نیست که فهمیده باشند.
4 علاوه بر سه کتاب یاد شده کتابهای دیگری نیز به ملا محمد طاهر نسبت دادهاند، یکی از این کتابها هدایة العوام و فضیحة للئام نام دارد که مؤلف خود را محمد بن نظام الدین مشهور به عصام معرفی کرده است.
دکتر مهدی تدین عرفان پژوه تیزبین باغور در این اثر دلایل زیر را دارد رد انتساب این کتاب به مقدس اردبیلی ذکر کرده است: 1-در حدیقه الشیعه آمده است که میرزا مخدوم،از رجال دربار شاه اسماعیل دوم که گرایش او به اهل سنت معروف بود،هنگام مرگ اشک به چشم آورد و گفت:حب جاه،حب جاه،حب جاه.
چند سال پس از این تاریخ که مخالفت با تصوف اوج گرفته و ردیهنویسی علیه صوفیان رواج یافت،شخصی مقالهای در نکوهش صوفیان نوشته و برای آنکه سخنش خریدار بیشتری داشته باشد،آن را در کتاب کاشف الحق اردستانی درج کرده است."