ملخص الجهاز:
"بسیاری از فلاسفه و نویسندگان عرب،از جمله شیخ الرئیس ابو علی سینا نظریهء حقوق دائمی و عمومی را اصولا پذیرفتهاند ولی با این فرق که فلاسفهء مزبور تحت تأثیر عقاید اسلامی خود به این نظریه تغییر شکل داده و برای ان مبدأ و منشأ الهی قائل شدهاند.
قانون اساسیای که این جهات را رعایت نکند نمیتواند برای مدت طولانی دوام آورد؛مثلا وقتی قانون اساسی فرانسه را در کامرون پیاده میکنند،نه با اخلاق مردم سازگار است، نه با عقاید و افکار و آمال آنها تطبیق میکند و نه در مرحله اقتصاد موجود آنهاست؛در نتیجه در هر قدم با مانع و مشکل مواجه میشود.
در اینجا تنها به یکی از آنها که تفاوت در اهداف است اشاره میکنیم: هدف اصلی حقوق سعادت اجتماعی مردم در زندگی دنیاست که به وسیلهء قواعد حقوقی با ضمانت اجرایی دولت،تأمین میشود.
بسیاری از قواعد اخلاقی نیز هدف اجتماعی دارند؛مثلا تکلیف امین در رد مال امانت و توانگر در دستگیری از خویشان و غاصب در جبران زیانهای مالک،به خاطر حفظ صلح در جامعه مقرر شده است و چگونه میتوان ادعا کرد که در اینگونه امور،نفع عمومی و حق زیاندیده ملحوظ نبوده و منظور آرامش وجدان غاصب و امین است؟!
مکتب تربیت اخلاقی و پرورش روانی اسلام براساس این دو اصل پیریزی شده و از آن در بنیانگیری تشکیلات اخلاق اجتماعی مسلمین در مقیاس زندگی بین المللی بهره فراوان برده شده است.
معلوم است که این نظر با توجه به معنای عام اخلاق که همان آداب و رسوم عرفی است لحاظ شده است،اما اخلاق در جوامع ایدهآل اسلامی نمیتواند از حقوق-به معنای عام کلمه-اثر بپذیرد."