ملخص الجهاز:
برآرید از گفته راستان چو مینو به خوبی یکی داستان که فردوسی از خاک تیره هره برآرد سر و گوید احسنت زه (83/1661-1664) 2-داستانها و شخصیتهای شاهنامه:نوری در پایان غازاننامه، خود توضیح میدهد که از داستانهای شاهنامه-در کنار تمثیلات کلیله-بهره برده است: مثلهای شاهان فرخاشجوی هم از داستانهای شهنامه جوی ور از دام و از دد شوی در گمان شو امثالهای کلیله بخوان (378/8686 و 8687) تلمیحات شاهنامهای او معمولا در مفاخره خوانی افراد یا توضیح یک موضوع(بیشتر نبرد)و به صورت تشبیهی است برای بیان شدت عمل و شکست و خواری سهمگین که با «همان»، «چنان»یا«چو»میان آنها(تلمیح و موضوع مورد نظر) ارتباط ایجاد میکند: همان بینی از من در این تیره بزم که رویین پیران ز بیژن به رزم (205/459) همان کرد با او که با گرگسار به ناورد ارجاسپ، اسفندیار (257/5835) چنان مهر بستند با یکدیگر که تهمینه با رستم زال زر (80/1591) جهانگیر دارنده تاج و کوس چو گودرز شادان شد از خواب طوس (295/6749) او گاه به رسم مدیحه سرایان، ممدوح را با پهلونان شاهنامه مقایسه میکند و از آنها برتر میشمرد: ورآید به رزمش گو افراسیاب به زیر زمینش کند جای خواب (26/309) روی هم رفته، تلمیحات نوری نشان میدهد که وی با شاهنامه آشنایی کامل و نسبتا دقیقی داشته است، هر چند که لغزشهایی نیز در این یاد کردها از او سرزده است: در آمیخت با شه به مهر تمام چو وردابه با پور دستان سام (136/2960) در اینجا به نادرست-شاید به سبب تکمیل وزن-«دستان سام»به جای«سام»به کار رفته، یعنی لقب«دستان»به«سام» نسبت داده شده است.