خلاصة:
نوشتهء زیر به بررسی یکی از شورشهای روزگار صفویان میپردازد.از آنجا که در روزگار این سلسله،سرکشیها بیشتر از سوی خاندان پادشاهی؛سرداران؛ فرمانداران،جاهطلبان جویای نام و پادشاهی و...انجام میگرفت،بنابراین، بررسی خیزشهایی که گاهی از سوی مردم به شیوهء همگانی و گاهی از سوی ستمدیدهای بروز میکرد،شایستگی بیشتری پیدا میکند.در روزگار شاه طهماسب اول(984-930 هـ.ق)ابای ترکمان شورشی به راه انداخت که چندین سال به درازا کشید و سرانجام در میان خون و کشتار به پایان رسید.
ملخص الجهاز:
"شاه طهماسب که در این هنگام در قزوین به سر میبرد،گروهی از سرداران از جمله بدر خان استاجلو،یادگار محمد سلطان ترخان ترکمان،رستم خان افشار و شماری دیگر را به فرماندهی شاهقلی خلیفهء مهرداد ذو القدر،به سرکوبی ابای ترکمان فرستاد و فرمان داد که ابراهیم خان،جنگ با ابای ترکمان را آغاز کردند و نبردهای سختی میان دو سوی در گرفت.
درست است که سلسلهء نامبرده بیش از 051 سال دیگر،پس از شاه طهماسب بر سر کار بود،ولی سرکشیهایی مانند سرکشی ابای ترکمان نیز باید از زمینههای فروپاشی سلسلهء صفویان شمرده شود.
هشت سال جنگ و خونریزی،تا چه اندازه بر سر چشمههای اقتصادی این سلسله در استر آباد و پیرامون آن،زیان میرساند؟ چقدر مردم بیگناه در این درگیریها ناخواسته جان خود را از دست میدادند؟ تودههای مردم دربارهء سرچشمهء این سرکشی چگونه داوری میکردند؟آیا بهتر نبود که شاه طهماسب و درباریان او در همان آغاز کار شاوردی کچل را سرزنش میکردند و پاداش کار ناپسندش را در کنار مینهادند و از ابای ترکمان دلجویی میکردند تا داد او از ستمگر گرفته شود و از بروز پیامدهای ناگوار جلوگیری شود؟ پینوشتها (1).
نمونه آن شورش رهبران تکلو در روزگار شاه طهماسب بود(نگاه کنید به تاریخ تحولات سیاسی،اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران صفویه،ص 901-601.
نمونهء آن،شورش همان ابای ترکمان و شورش خواجه محمد صالح بتکچی و شورش حاجی شیخ کرد بود(نگاه کنید به احسن التواریخ،ج 2،ص 763؛شرفنامه،ج 2،ص 291؛ تاریخ تحولات سیاسی،اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی ایران در دورهء صفویه،ص 53-431."