خلاصة:
آسیبشناسی،شناخت مجموعهء آفات و آسیبهای جامع حال و آیندهء حکومت است که ضرورت امنیتی،عقلی و قرآنی دارد.حکومت دینی یعنی حاکمیت مستقیم معصوم یا جانشینان وی. حکومتهای گذشتهء شیعی همانند حکومت ادریسیات در مغرب اقصی،علویان در طبرستان،حکومت فاطمیان در مصر،آل حمدان در عراق و آل بویه در ایران و بین النهرین، نمونهای از حکومت مسانخ الهی بوده است که تسلیم آسیبهای درون تشکیلاتی و برون مرزی شده و زوال پذیرفتند.مقالهء حاضر ضمن توجه به علل زوال آنها،به آسیبشناسی حکومت دینی و نظام حاکم پرداخته است.
ملخص الجهاز:
"آن دولت گرچه مدت کوتاهی دوام یافت،آثار و برکات خوبی از خود برجای نهاد و زمینه را برای دولتهای بعدی شیعی آماده ساخت و در اجرای عدالت اجتماعی به فعالیت جدی پرداخت و گام عملی برداشت و به قلمرو حکومت توسعه داد و از عالم بزرگ شیعی،شهید اول دعوت کرد تا رهبری این حکومت نوپا را بپذیرد.
با توجه به نقش مهم و و مؤثر افراد ذینفوذ و محور مآب است که باید به آنها بها داد و به مقام و موقعیتشان ارج نهاد،و این برخورد،دستکم دو اثر مهم درپی دارد: یکی از آنکه آنان عزت و احترام مییابند و موضع منفی علیه حکومت نمیگیرند و همفکران خود را نیز با خود،همآوا میسازند.
4-بیاعتنایی به ریزشها و رویشها:مردمان و مسئولان اگر روزی ببینند یا بشنوند که شخصی تا دیروز در جبههء حق بود و یل جبههگشا و خطشکن،و امروز در قطب مخالف آن قرار گرفت و به جبههء باطل گروید،آن را در بقعهء امکان بگذارند و بدانند که «تاریخ از این بازیچهها بسیار دارد»درحدی که گویا رسم دیرینهء تاریخ حکومتها چنین بوده است؛برای نمونه:خواجه علی مؤید،حاکم مقتدر و نافذ سربداری،روزی سمت و سوی دینی داشت و دنبال تکیهگاه فقهی و مذهبی بود؛در حدی که شخصا از شهید اول قدس سره صادقانه و مصرانه دعوت میکرد که به ایران بیاید و رهبری حکومت«جوان کار»سربداری را بر عهده گیرد،ولی همین شخص،مدتی بعد به جبههء باطل گروید و زیر پرچم دشمن سرسخت اسلام و مسلمانان رفت و به امیر تیمور گورکانی،پیوست و حکومت نوبنیاد سربداری را به خط پایانی برد و در آستانهء سقوط قرار داد."