ملخص الجهاز:
شارح حدیث دوم را تازه و جدید معنا کرده است،اما حدیث دوم به معنای چیز نو پدید است مقابل قدیم و حدیث نخستین به معنای سخن،«حدیث اول به معنی سخن و حدیث دوم به معنای حادث و برعکس هم ممکن است»(مدرس رضوی،تعلیقات حدیقه،ص 85)و نیز بنگرید به کتاب جناب دکتر اسحاق طغیانی، شرح مشکلات حدیقة سنایی،ص 57 حاصل کلام و معنای بیت به نظر میرسد چنین باشد:انسان حادث فقط با عنایت به حس اسفل و نفس پلید خود است که در مورد قدیم بودن ذات خداوند،سخن به میان میآورد.
ضبط بیت مذکور در مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز لاهیجی(بامقدمه کیوان سمیعی)چنین است: ز امکان میکند اثبات واجب وزین حیران شده در ذات واجب(ص 728) (به تصویر صفحه مراجعه شود) 5- لا مکان گوی حاصل دین است سر بجنبان که جای تحسین است(ص 33) در شرح بیت شارح آورده:«و گفتهاند حاصل معرفت یا مصحف که اصل بوده است».
و از این ابیات که صاحب در وقت فتح جرجان سروده و در آن اظهار تحنّن و تشویق به وطن خود نموده،صریحا مستفاد میشود که صاحب از اهل اصفهان و از جی بوده؛است میگوید: یا اصفهان سقیت الغیث من کتب فانت مجمع اوطاری و اوطانی و قال ایضاء: یا ایها الراکب المصغی الی الحادی حییت من رائح منا و من غاد ان جئت جی بلادی او مررت بها فنادها قبل حط الرحل و الزاد (چهار مقاله،تصحیح و توضیح قزوینی،ص 107 تا 109) 15- علم را هرکه نیست آماده مثلش چون کهست و بیجاده(ص 99) شارح در مصرع دوم که(کاه)را(که کوه)خوانده است و قید کرده است که در نسخه مرحوم مدرس رضوی هم«که»است و در تأیید این وجه(که،بیجاده)شعر زیر را از سنایی شاهد آوردهاند: عقل تا کوه است او را شرع نپذیرد ز عز باز چونکه گشت گردد شرع پیشش کهربا بنده معتقدم که(که و بیجاده)صحیح است بیجاده کاهرباست و با کاه میتواند متناسب باشد.