خلاصة:
نویسنده در این مقاله عمدتا به بررسی ویژگیهای ایدئولوژیها
پرداخته و هفت خصلت مهم برای آنها برشمرده و دین را نیز واجد هر هفت خصلت
دانسته است. به نظر وی ایدئولوژیک کردن دین ممکن نیست؛ زیرا خودش
ایدئولوژیک هست.
ملخص الجهاز:
"نوعی خلاف واقعبینی در احکام و عقاید دینی وجود دارد که آدمی را وسوسه میکند فکر کند که این احکام و عقاید برای انسانی غیر از انسان واقعا موجود وضع شده است.
3. ویژگیهای هفتگانهای که برای ایدئولوژیها ذکر شده است، بعضا قابل تطبیق بر مسیحیت هستند (مثلا موارد یکم، دوم، سوم و هفتم) اما هیچ یک از آنها قابل تطبیق بر اسلام نیستند.
اتهام جزماندیشی (به معنای پذیرش یک رأی و بستن گوش خود به روی سخنان مخالف و نفی مطلق تجدیدنظر و کارگر نیفتادن استدلالهای دیگران در مورد آرا و عقاید خود) اگر به ادیان دیگر وارد باشد، به اسلام به هیچ وجه وارد نیست.
یک معنای دیگر آن که غلط است و در ادیان، لااقل در دین اسلام، وجود ندارد آن است که از انسانها چیزی بخواهند که فوق وسع آنها باشد؛ یعنی نوعی خلاف واقعبینی در احکام و عقاید.
اینکه برخی ادیان ممکن است آموزههایی داشته باشند که در مقام عمل به طرد و نفی پیروان سایر ادیان و قلع و قمع آنها منجر شود درست است، اما در مورد دین اسلام، که دین دعوت با جدال احسن و دین عقل و استدلال و دین مدارای با مخالفان است، به هیچ وجه درست نیست.
به لحاظ نظری تنها دین اسلام است که برحق است، اما به لحاظ عملی به پیروان سایر ادیان نیز حق حیات و حق ماندن بر دین خود داده شده است و این امر نه تنها در اسلام 1 که در اسلام 2 و 3 نیز وجود دارد."