ملخص الجهاز:
"3l حکایت آن چهار نفر اسماعیل امینی البته آن چهار نفر که زبان یکدیگر را نمیفهمیدند و بر سر خریدن انگور توافق معنایی و دعوای لفظی داشتند،پس از وساطت یک آدم دلسوز و چیز فهم دعوایشان ختم به خیر شد و بر سر سفرهی مشترک نشستند و انگور و اوزوم و عنب و استافیل را-که چهار اسم داشت اما یک چیز بود-خوردند و از زندگی لذت بردند،اما قصه به همینجا ختم نشد،آن چهار نفر دیدند که عجب تجربهی جالبیست این دعوای لفظی و توافق معنایی و بهرهی عملی!این است که باهم پیمان بستند در تمام مراحل زندگی آن تجربهی جالب را تکرار کنند.
البته که آن چهار تا آدم هم این چیزها را میفهمیدند،اما آن دعوای اول که باعث شهرتشان شده بود و آن حالت خوشایندی که پس از رفع اختلاف احساس کردند،به ویژه طعم آن انگور (به تصویر صفحه مراجعه شود) و سفرهی مشترک،آنقدر برایشان دلانگیز بود که به هیچ قیمتی حاضر نبودند بدون دعوا و زد و خورد به هیچ کاری دست بزنند و هیچ تصمیمی بگیرند."