"معرفتشناسی اسلامی و طرح اسلامی کردن معرفت، در ابتدا، گفتمان خود را بر اساس وحدت معرفت و این ملاحظه که ذات و ماهیت انسان، یک اساس ثابت مستقل از ذهن بشری است، بنا کرده است.
بخش جدید، خود را در این باور تجلی میسازد که معرفت بشری نمیتواند به ذات حقیقت دست یابد؛ چرا که اندیشه بشری، به شدت، به شرایط و مقتضیات تاریخی وابسته است و در نتیجه، ذهنی است و نمیتواند مطلق باشد.
بنابراین معرفتشناسی اسلامگرا و طرح اسلامی کردن معرفت، از این دیدگاه به تاریخی بودن اندیشه بشری و فقدان منزلت هنجاری آن اعتقاد دارد و معرفت مطلق و فراگیری فراتر از درک بشری را به رسمیت میشناسد.
به همین دلیل، طرح اسلامی کردن معرفت، در پی توسعه نیاز به ایجاد یک جامعه جدید براساس یک اندیشه نو، و با اصرار بر اسلامی کردن هر تئوری اجتماعی است."