ملخص الجهاز:
"با شناخت علمی و تاریخی حیات ملی ملت ایران،آسان است تا دانسته شود که ساکنان دیروز و امروز خوارزم و فرارود و اصولا همهی اقوام با هر زبان و نژاد انسانی که در«قلمروی فرهنگ ایرانی»،بر بستر نیاخاک باستانی خود بود و باش دارند وابسته به حیات ملی کدام ملت سرافراز تاریخند.
براساس چنین یافتههای مستند و غیرقابلانکاری از دوران باستان و ادوار پس از آن بوده است که محققان روس عصر سلطهی کمونیستی با وجود محدودیتهای بسیاری که در بیان واقعیتهای خارج از چهارچوب تفکرات جزمی حاکمیت حزبی داشتند،ناچار شدند ضمن تأیید این حضور باستانی، استمرار پیوندهای فرهنگی،دینی و تاریخی اقوام این سرزمینها را با جامعهی بزرگ اقوام ایرانی به نوعی در تمام ادوار تاریخ نیز مورد تأکید قرار دهند.
ترتیب نام این سرزمینها در وندیداد با توجه به گسترش محیط جغرافیایی آنها در پهنهی ایران شرقی،که یکی پس از دیگری از شمال به جنوب دنبالهی طبیعی سرزمین خوارزم میباشند،علاوه بر آنکه موضع جغرافیایی آریاویچ را بر سرزمین خوارزم قابل انطباق میسازد،چگونگی آهنگ گسترش نخستین منزلگاههای اقوام آریایی(بطور مشخص شاخهی دودمان هند و ایرانی)را نیز تا پیش از جدا شدن آنان از هم نشان میدهد.
با توجه بر اتفاق رای محققان که محل تنظیم سرودهای اولیهی ودایی را خارج از هند،در محیط جغرافیایی نخستین منزلگاههای آریایی مشرق ایران میشمارند،شک نیست که زبان این سروده نیز باید یکی از لهجههای ایران شرقی باشد.
حتی گروهی از صاحبنظران بر این باورند که برخی مواد مطالب این روایات،از جمله آنچه در رابطه و مربوط به محیط جغرافیایی خاستگاهی اقوام آریایی و نخستین منزلگاههای آنان میشود،بیهیچ تغییری،همانگونه که از قبل براساس مجموع واقعیتهای تاریخی و روایات دینی و باورهای اساطیری،در منظومههای کهنتر دین باستانی آریایی پیش از زردشت وجود داشته دوباره در یشتها آمده است."