"وی گزارشی بسیار کوتاه از اندیشههای این سه نفر میدهد و ادعا میکند در روزگار پسامدرن با از بین رفتن این انسانها و کوچک کردن ذهن بشر، انسان پسامدرن شکل میگیرد.
در نتیجه، انسانها دیگر نباید خود را با ارزشهای نمادین متعالی وفق دهند؛ بلکه فقط باید در برابر بازی جریان بینهایت و گسترده شده کالا، سر فرود آورند.
پس لیبرالیسم نیز مانند ایدئولوژیهای قرن بیستم، تلاش میکند انسان جدیدی بسازد؛ با این تفاوت که به جای نشانه رفتن خود انسان، فقط شیء را به عنوان کالا معرفی کرده است و در پی آن، انسانها در روند انطباق با کالا دگرگون میشوند.
به همین دلیل است که انسان منتقد کانتی باید از بین برود؛ زیرا در نظر کانت، برای اندیشه، الهام نیز لازم است.
از آنجا که دیگر، سرمایه، از ارزش افزوده ناشی از تولید اضافی، که نتیجه عمل کارگران است، تشکیل نمیشود و بیشتر بر روی فعالیتهایی باارزش افزوده بالا و دستمزد غیرتخصصی بسیار ناچیز تکیه دارد (مانند: اینترنت، اطلاعات، مهندسی ژنتیک،..."