خلاصة:
نمیتوان و نباید به انکار وجود اختلافها بین تشیع و تسنن پرداخت.کتمان این اختلافها،نادیده گرفتن واقعیتها و حقایق است که بیگمان به حل تعارضات آن دو،هیچ کمکی نمیکند.اما بزرگ نمایی اختلافات موجود هم که اغلب با انگیزههای سیاسی و توأم با دستهای آشکار و پنهان دشمنان صورت میگیرد،زیانبار است و نیز،قوا و توان جهان اسلام برای مقابله با توطئههای اجانب و دستیابی مسلمانان به توسعه و جبران عقبماندگیها را از بین میبرد.عقلانیترین راه و اقدام درباره،بررسی عالمانه اختلافات شیع یو سنی است.در این صورت:اولا،نه اختلافات نادیده گرفته میشود و نه بزرگنمایی آن میپردازیم.ثانیا،مسائل فیمابین در فضای به دور از انگیزههای سیاسی بررسی میشود و این امر،به کاهش تعارضات ساختگی بین آن دو مدد میرساند.آنچه پیش رو دارید پژوهشی است که در همین فضا و با هدف مطالعه علمی اندیشههای سیاسی تشیع و تسنن،تشابهات و ممیزات صورت گرفته است:
ملخص الجهاز:
"نتایجی که تفاوت نگرش شیعی و سنی در باب عدالت پدید میآورد،عبارت است از: 1-پتانسیل انقلاب کردن در دوره معاصر در سنی،انگیزه قدرتطلبی و در شیعه عدالتخواهی است؛ 2-عموم حرکتهای اسلامی موجود در قلمرو اهل سنت،جنبه دینی و فرهنگی داشت نه سیاسی، هم به دلیل مبتنی بودن بر اعتقادات و هم به دلیل آنکه آنها مجرای دیگری در مخالفت با سلطان نداشتند؛ 3-حرکتهای ضد شیعه از سوی سنیها بیشتر از حرکت ضد سنی از سوی شیعه بوده است، چون شیعه اقلیتی بیش نیست،به علاوه،شیعه،سنی را خارج از دین نمیداند؛ 4-فداکاری و جهادگری و شهادتطلبی در شیعه،بیش از اهل سنت است؛ 5-دوری از عدالت و پرداختن به امنیت،آن هم در پهنه گسترده حکومت اموی،عباسی و عثمانی که آنها را ناکارآمد میکرد،باعث خرج شدن دین به نفع قدرت بود،از اینرو دین،ایدئولوژی حاکم شد، ولی اندیشه شیعه در تضاد با حکومتها بود و از اینرو به ایدئولوژی حاکم تبدیل نگردید که توجیهگر وضع موجود شود،بنابراین،میتوان گفت:اگر عالمی شیعه از حکومتی دفاع کرده است،از باب ضرورت شرایط سیاسی و اجتماعی بود است نه از روی اعتقاد؛ 6-علت غیر انتزاعی بودن و عینیتر بودن اندیشه سیاسی سنی آن است که با جوامع مختلف، تاریخهای متعدد و فرهنگهای متنوع برخورد داشته است،ولی اندیشه سیاسی شیعه،گرچه اصیلتر و محکمتر است،اما از مسایل مذکور،مبری است و شیعه همواره در انزوا بود و از اینرو جامعه بستهتری پیدا کرد؛ 7-اندیشه سیاسی شیعه برای مبارزه با استعمار و استبداد و پاسخگویی به نیازهای جدید پتانسیل لازم را داشت،اما اندیشه سیاسی سنی،در انقلابیترین وضعش،هیچگاه از انجام امر به معروف و نهی از منکر فراتر نرفته است و این از روی اعتقاد بوده است نه از روی محافظهکاری؛ 8-اندیشه سیاسی سنی در رویارویی با شرایط جدید جهان اسلام و برای پاسخگویی به سؤالات نسل جوان،کوشیده راهی غیر راه گذشته،یعنی راه تسلیم در برابر حاکمان،بیابد و در این راه،حتی گاه از دین خارج شده است،اما بسیاری از این راهحلها،ناکافی بوده و به سرعت از صحنه خارج شده است."