خلاصة:
درباره نفوذ سازمان سیا برهالیوود، چندین دهه است که داستانهای زیادی بر سر زبانهاست. اما در همین یکی دو دهه گذشته بود که چگونگی این نفوذ و میزان تاثیرگذاری سیاستهای سیا بر فیلمهای تولیدی توسطهالیوود، به شکلی مستند روشن شده و در قالب کتابها و مقالات مختلف در اختیار افکار عمومی آمریکا و جهانیان قرار گرفته است.
ملخص الجهاز:
"فیلم سال 2006 رابرت دنیرو «چوپان خوب» که گفته میشود نسخهای نزدیک به داستان رئیس مشهور اداره ضد جاسوسی جیمز جیسوس آنجلتون است و نیز «جنگ» چارلی ویلسون، داستان اقدامات مخفیانه آمریکا برای تأمین تسلیحات مجاهدین افغان در طول اشغال این کشور توسط شوروی در دهه هشتاد است.
همان طور که بیردون ـ که مأمور مسئول سیا برای رساندن تسلیحات به افغانها بوده ـ اندکی قبل از نمایش این فیلم اشاره کرده، «این فیلم این انگاره را کنار میگذارد که به دلیل عملکرد ما در تأمین تسلیحات افغانها بود که با یازده سپتامبر مواجه شدیم».
او گفته که در تمام مدت فیلمبرداری این فیلم، یک مأمور سیا به عنوان «مشاور» در کنار فیلم حضور داشته است؛ هرچند که شغل واقعی او گمراه کردن فیلمسازان بوده است نه راهنمایی آنها.
بنابراین در کنار جرح و تعدیل سناریوها، سرمایهگذاری در تولید فیلمها، لاپوشانی حقیقت ـ همینها به اندازه کافی مایه نگرانی نیست؟ ـ مواردی نیز وجود دارد که برخی با اشاره به آنها بر این باورند که فعالیتهای سیا درهالیوود فراتر از اینها نیز میرود؛ در واقع بسیار فراتر، یعنی اصولا جزو عوامل فیلم است.
با این حال، بیوه دور هیچ صدمه محسوسی را بر روی گاردریلهای کنار بزرگراه در محل سانحه ادعایی رؤیت نکرده و این پرسش را مطرح کرده که چگونه امکان دارد در یک بزرگراه پر رفت و آمد، به مدت یک سال تمام، هیچ کس متوجه وجود اتومبیلی با این مشخصات در زیر آب نشده باشد؟ شاید از اول تا آخر این ماجرا شباهت بسیار زیادی با یک فیلم جنایی جاسوسی واقعی داشته باشد."