ملخص الجهاز:
"هنرپیشه بزرگ در ورزشگاهی که اغلب مسابقات مشت زنی یا بیسبال در آن برگزار میشد و به منظور انجام این مراسم اجاره شده بود،در بستر مرگش دراز کشیده بود،صندلیها،که در قالب ردیفهای بتونی در اطراف او بود،به طور کامل پر شده بود و گروهی از مردان و زنان هم در جلوی در ورودی با ناراحتی به دربانها خیره شده بودند و دربانها هم متکبرانه به آنها نگاه میکردند.
چرا باید چنین نمایشی را تماشا کنم در حالی که مشابهاش قرنها پیش و خیلی هم بهتر از این توسط دروئیدها1در انگلستان اجرا میشده؟» و به جلو خم شد و با عصبانیت فریاد زد«ببین، میمیری یا نه؟» هنرپیشه بیمار دراز کشیده بود و با چشمان خسته به تماشاچیان نگاه میکرد.
»با هدایت دو زنی که عکاسان از آنها عکس گرفته بودند، تماشاچیان شروع به سوت زدن و هوکردن نمودند، تماشاچیان جیغ میزدند:«بزدلها!احمقها!چند پزشک جدید بیاورید!» مرد محتضر به زحمت بلند شد؛گویی آسمان را میجست،که پیشتر آغشته به سیاهی شب شده بود."