ملخص الجهاز:
"بزودی در محوطه درختزار نه فقط زیر سایه درختان جایی برای نشستن تازه واردین نیست، بلکه حتی تمام قسمتهای آفتابگیر آن هم اشغال میشود و آنها که دیرتر میرسند پس از مدتی جستجوی بیهوده ناچار پتو و پلاس خود را روی قلوهسنگهای داغ قسمت کنار رودخانه میاندازند و به انتظار میایستند تا حرکت آفتاب سایه درخت،و یا حتی کوه را به بساط آنها ارمغان کند.
ساعتهای بعد از ظهر در میان ازدحام جمعیت،خاکی که از دویدن بچهها بلند میشود، بگومگو بین افراد خانوادههای مختلف بر سر افتادن توپ بچه آن یکی به روی بساط این یکی، دود و صدای گوشخراش موتور اتومبیلو مینیبوسها و اتوبوسهایی که در ده متری آنها در جاده چالوس-تهران،رفتوآمد میکنند،و معضلات و گرفتاریهای اعصابفرسای دیگر سپری میشود و زمانی میرسد که پدر میگوید: بس است دیگر،جمع کنید برویم...
اکنون اوشان-فشم-میگو-لواسانات- کن-سولقان و ییلاقاتی از این قبیل که در کوهستانهای شمال تهران قرار دارد پذیرای عده معدودی است که اولا وسیله نقلیه شخصی دارند و ثانیا قادرند باغی را اجاره کنند و یا قیمتهای بالای استفاده از رستورانها و تختهای گذاشته شده در کنار رودخانهها و نهرها را بپردازند.
مناطقی مشابه شهریار و ملارد اکنون خود شهرکهایی شده است که مردمش در جستجوی اماکن ییلاقی مانند تهرانیها سر به کوههای البرز میزنند،و فقط مانده است منطقه آب علی، جاجرود و تا آب اسک(در جاده هراز)و باغات حاشیه شهر کرج از ابتدای جاده تهران به چالوس تا زیر تأسیسات اداری سد امیرکبیر،و تعدادی باغ در آن سوی دریاچه این سد(پل خواب و امثالهم)."