"راه عشق تو،فقط همین یه راه مونده برام هر کسی به راه داره برنمیگرده،یا علی!
گلهها تموم بشو نیست میدونم،حوصله کن مونده از نمایشم هنوز یه پرده،یا علی!
منوچهر آتشک(رشت) 1 نگاه ما خانه را گم کردهایم و جاده را و آینه را که در دست درختان است ما نگاه را گم کردهایم و برادر را و خواهر را و مادری را که هنوز به ما نگاه میکند 2 خانه روزها همیشه به سمت غروب میروند و شبها بزرگ میشوند نه دست تو به ماه میرسد نه پای من به راه و خانه به خاموشی فرو میرود زهرا ساری(زابل) 21 ساله یکی نوشت دوباره:جهان مردد شد شروع شد غزلی تازه،کفر ممتد شد و خنده زد بتی از سومنات یخزده که از امتحان دروغینتان خدا رد شد تمام عمر زمین را نوشت عزرائیل ولی کسی ننوشته خدا...
و ذهن تار بشر روشن از محمد شد شروع میکنم امشب تمام فاصله را خدا،خدای همیشه،خدای احمد شد نوشت:حی علی..."