ملخص الجهاز:
"شخصی خود را به یک اندیشة اجتماعی و جهانگیر تبدیل نماید: سخن باید که چون از کام شاعر بیاید، در جهان گردد مسافر نه زان گونه که در خانه بماند به جز قائل، مر او را کس نخواند 1 یکی از استادان زبان و ادب فارسی، در این باره نیکو میگوید: «نوشتن،امری اجتماعی است؛ زیرا هیچ کس برای خود یا ـ چنانکه نویسندهای نوشته است ـ از برای «سایه خود» نمینویسد و اگر کسی چنین ادعایی کند، از او نمیتوان پذیرفت؛ زیرا که انسان بالطبع اجتماعی است و حتی آنگاه که فکر میکند یا با خود سخن میگوید، دیگری را مخاطب قرار میدهد و بیدیگری و دیگران، زندگی انسانی برای او مفهومی ندارد...
به گفته مولوی: از محقق تا مقلد فرقهاست کاین چو داوود و آن دیگر صداست منبع گفتار این سوزی بود وان مقلد، کهنهآموزی بود در زمینه قانع کردن خواننده، متن زیر نشان میدهد که نویسنده برای درست یا غلط بودن یک واژه یا یک ترکیب، چگونه استدلال کرده و به بیان و تبیین اندیشة خود پرداخته است: «چون در کتاب حاضر(غلط ننویسیم) لفظ «غلط» و «صحیح» بارها به کار رفته است، بیشک برای خواننده این سؤال مطرح میشود که ملاک تشخیص غلط از صحیح چیست؟ مهمترین ملاک، بیشک استعمال اهل زبان است، خاصه به زبان زنده روزمره، که در وهله نخست در کوچه و بازار و خانه به آن سخن میگویند (به اصطلاح زبان گفتار)، و در ولهة بعد در رادیو و تلویزیون، روزنامهها و مجلهها و خلاصه همه آنچه امروزه رسانههای گروهی نامیده میشود یا در کتابها آن را به کار میبرند (به اصطلاح زبان نوشتار)؛ اما زبان، گذشتهای نیز دارد، خصوصا زبان فارسی که آثاری به نظم و نثر، در همه زمینههای ادبی و فلسفی و علمی، در طی دورانی نزدیک به هزار و دویست سال از آن باقی است."