ملخص الجهاز:
"برای نوشتن جغرافیایی تاریخی خاکورارود،متون جغرایایی گذشته را بررسیمیکردم چون به احسن التقاسیم رسیدم یادمآمد که این کتاب به فارسی هم ترجمه شده،دومجلد آن را از تهران خواستم و مشغولخواندن و نوشتن شدم.
جا داشت که بیش از هر چیز مترجم محترمدر مقدمۀ ترجمۀ خود از این یکهتاز میدان جغرافیا و تنها مردی که حد و رسم علمجغرافی را در 1037 سال پیش شناخته و کتابخود را آن پایه نوشته است یادی میشد.
آیا لفظ گنوسیزم غیرقابلترجمه است؟ در متن عربی ص 261:مقدسی عنوانقسمتی از خاک ورارود(ماوراء النهر)را«جانب هیطل»ذکر میکند و در ذیل آنمینویسد:«اعلم ان هذا الجانب اخصببلاد الله تعالی»منظورش جانب هیطل است.
فقط«هیطل»نوشتهاند و عبارت ذیل آن راچنین ترجمه کردهاند:بدانکه این سوی رودزرخیزترین زمینهای خداست»در صورتی کهاین سوی آمودریا،یعنی طرف ما و ساحلچپ آن بیابان قراقوم است که ریگ رواندارد.
در متن عربی،ص 261،سطر 12مقدسی مینویسد:«و قد جعلنا هذا الجانبست کور و اربعة نواح»باز مترجم محترمترجمه کردهاند:من این سوی رود را بر شش حوزه و چهار ناحیت بخش نمودم.
علت این نقل و انتقال چیست؟ در ص 384:پس از«فردکث»نوشتهاند«فردکس»کلمۀ دوم از کجا آمده است؟ ص 385،سطر سوم:بشکت به جایبسکت چاپ شده است.
جای آن دارد که آقای عبد الرفیعحقیقت دو سه تن عربیدان و دو سه تنجغرافیادان را بنشاند تا تجدید نظری دراین کتاب که سرآمد کتب جغرافیایی عالماسلام است بنماید تا قدر این نابغۀ علمجغرافیا بر همگان روشن شود.
بخش عمدۀ این آثار از میان رفته است و تا کنون فقط نزدیک بهبیست رساله از آنها را یافتهاند که بیشتر آنها در خارج از ایران چاپ و منتشر شده است."