خلاصة:
آیا تحولات اخیر جهانی که تحت عنوان«جهانی شدن»مفهومسازی شدهاند،اتخاذ چشمانداز گستردهتری را برای مطالعه فرهنگ و سیاست ضروری کردهاند؟اگر چنین است،ویژگیهای فرهنگ در عصر جهانی شدن کدامند؟تافلر،کاستلز،گیدنز،رابرستون، آلبرو و...تعابیر و تفاسیر مختلفی در باب تحولات اخیر جهانی و جهانی شدن ارائه کردهاند که در این مقاله به آنها اشاره خواهد شد.تا آنجا که به فرهنگ و جهانی شدن آن مربوط میشود،همنشینی کثرت و وحدت،از جمله ویژگیهای بدیع این عصر به شمار میرود. «بومی شدن»یا«محلی شدن»جریانهای فرهنگی در جوامع مختلف در مجموع به شکلگیری جهانی کثرتگرا-نه الگویی ساده از مرکز و پیرامون در عرصه فرهنگ جهانی-انجامیده است.ویژگیهای کثرتگرایی فرهنگی در عصر جهانی شدن و رویکردهای به آن،هسته اصلی بحث این مقاله است.
ملخص الجهاز:
ویژگیهای کثرتگرایی فرهنگی در عصر جهانی شدن و رویکردهای به آن،هسته اصلی بحث این مقاله است.
در نتیجه،جهانی شدن جامعهء انسانی مشروط به حدی است که در آن نظام فرهنگی به طور نسبی بر نظامهای اقتصادی و سیاسی تأثیر میگذارد و میتوان انتظار داشت که اقتصاد و سیاست تا آنجا جهانی میشوند که با فرهنگ درآمیزند(واترز،1379،ص 21).
معنای اساسی اهمیت فرهنگ برای جهانی شدن نیز در این است که کنشهای فرهنگی به چیزی تبدیل میشوند که پیامد جهانی دارند.
کثرتگرایی فرهنگی توجه به جهان و جهانی شدن مستلزم ایجاد سطح مفهومی تازهای است.
برخلاف تمدن صنعتی که کموبیش به روایت غربی از تجدد متکی است،امروزه روایتهای بسیاری مجال بروز یافتهاند و عرصه فرهنگی آنها معرکهآرایی را به تماشا نشانده که آغاز جهانداری کل بشریت،نه صرفا غرب،را نوید میدهد(رجایی،1380،ص 49) فرهنگ مصرفی،به مثابه فرهنگ جهانی طرفداران این نظریه که به طور عمده مخالفان فرایند جهانی شدن هستند،معتقدند جهان هم اکنون شاهد شکلگیری امپریالیسم مدرنی در ردایی از فرهنگ،تحت عنوان«امپریالیسم فرهنگی»است.
عرصه فرهنگی جهان کنونی نیز عرصهای پلورالیستی است؛زیرا در آن تعاریف تمدنی،قارهای، منطقهای و گوناگون دیگری مبتنی بر وضعیت جهانی-بشری و همچنین انواع متنوعی از هویتهایی که بدون رجوع به وضعیت جهانی ساخته میشوند،وجود دارد؛اما این تکثر تمام عیار ناگزیر متکی به اصل کلی ارزش گوناگونی فرهنگی و فینفسه واجد خیر بودن این گوناگونی برای نظام و واحدهای آن است؛همانگونه که مستلزم عناصری از یک فرهنگ مشترک است که برحسب آن واحدهای بسیاری میتوانند با یکدیگر ارتباطاتی داشته باشند(رابرتسون،1380،ص 153).