خلاصة:
در این نوشتار،آنچه نزد ناصر خسرو در دیوان اشعارش«دیو»قلمداد شده مورد بررسی قرار گرفته است.ابتدا معانی مختلف این واژه با مراجعه به فرهنگها و با عنایت به نحوه کاربرد آن در دین زردشت،شاهنامه فردوسی و برخی منابع دیگر بازگو شده است.گفتنی است علاوه بر ناصر خسرو،بسیاری از شاعران کهن از این واژه در آثار خود استفاده کردهاند،اما ناصر خسرو در این زمینه پیشتاز است و «دیو»در دیوان او نمودی ویژه دارد.مطالعه سرودههای این شاعر بزرگ نشان میدهد اشخاصی چون خلفای عباسی،امیران سلجوقی،علوم،جهال،فقهای دروغین،حریصان و...دیو خوانده شدهاند.علاوه بر اینها شاعر،جهان،جهل،جسم،نقش،دهر،آز و...را نیز«دیو»به اختصار سخن گفته شده،از آنجا که شواهد موجود مربوط به هر موارد متعدد است،به ذکر شاخصترین آنها اکتفا شده است.
ملخص الجهاز:
"در این نوشتار،آنچه نزد ناصر خسرو در دیوان اشعارش«دیو»قلمداد شده مورد بررسی قرار گرفته
(همان:79) در دیوان ناصر خسرو،در موارد بسیار مراد از دیو همان ابلیس یا شیطان است مانند ابیات
بلکه میتواند مراد نفس اماره یا چیز گمراه کننده دیگری باشد:دیو مهمان دل تو است نگر تا بگزاف این گزین خانه بدان بیهده مهمان ندهی
گاه ناصر خسرو از دیو،جنیان را اراده کرده است:ملک جهان گربه دست دیوان بد بازکنون حالها همیدون شد
دیو در بیت فوق،به معنی موجودی مطیع به کار رفته است و این از آنجا نشأت میگیرد که
ناصر خسرو نیز در بیتی،مادر دیوان را همان ابلیس لعین معرفی کرده است:مادر دیوان یکی فریشته بوده است فعل بدش کرد زشت و فاسق و ملعون
(همان:663)3-جهال:همانگونه که جهل در نظر ناصر خسرو چون دیو جلوه مینماید،(؟؟جهل)،
انسانهای جاهل نیز نزد او دیوانی هستند شایسته نفرین:چنین چون گفتی ای حجت که بر جهال این امت فردوبادز خشم تو همی اندوه طوفانها؟ بر این دیوان اگر نفرین کنی شاید که ایشان را همی هر روز پر گردد به نفرین تو دیوانها
(همان:823)ب-دیوان غیر انسانی1-آرزو:ناصر خسرو،مرد دین است و خرد،نه مرد هوا و آرزو،در بیت زیر آرزو و حسد
میآمیزد،اما شاعر معتقد است هرکه را در سر خرد باشد با این دیو کاری نباشد:دیوی است جهان که زهر قاتل را در نوش به مکر میبیاچارد
(ناصر خسرو،0731،68) ذکر این نکته لازم است که شاعر گاه،جهان را مادر قلمداد کرده از آن به نیکی یاد
(همان:511)5-جهل:ناصر مرد علم است و دشمن جهل،او عقیده دارد نزد علما هیچ بدی بدتر از جهل"