ملخص الجهاز:
"برای نمونه،درجزوهای که برای طرح در جلسات حزبی تهیه شده بود،بر پایۀ نگاه و بینشی مادی وطبقاتی،صراحتا مخالف با اصل دوم متمم قانون اساسی(نظارت هیئت طراز اولمجتهدین بر مصوبات مجلس شورا)استدلال و موضعگیری و ادعا شده که اصل مزبورو دیگر اصول اسلامی قانون اساسی مشروطه،با جوهر و«حقیقت ماهیتکنستیتوسیون»که«موازنۀ متقابل میان قوای مختلف اجتماع»است در تضاد قرار دارد؛زیرا اصول یاد شده،نفوذ و دخالت علما را در امور کشور بالا برده و موازنۀ قوا میان اینطبقه با طبقات دیگر(ملاکان و فئودالها،دهاتیها،تجار،و مأموران دولتی)را به هممیزند و بنابراین باید برای مبارزه با آنها مبارزه کرد: یکی از فیلسوفان سیاسی مشهور میگوید که:حقیقت و ماهیت کنستیتوسیون یکمملکت،عبارت است از موازنۀ متقابلۀ قوای مختلفۀ اجتماعی آن ملت...
هرچند که اولا این نگره و منطق میبایستی سالها پیش از زمان نگارش عبارات فوق(یعنی در هنگام آمدن شوستر به ایران)از سوی سلیمان میرزا و یاران دمکرات ویرعایت میشد تا از آن همه خسارت که در اثر تندیها و خامیهای سیاسی آنان به کشوروارد گردید جلوگیری میشد؛ثانیا متأسفانه سلیمان میرزا(و دوستانش،که هنگامنگارش این نامه،در حزب«سوسیالیست»گرد آمده بودند)حتی در زمان نگارش اینعبارات نیز،باز به دلیل اعتماد و اتکای بیجای خود به روسیه(این بار:روسیۀ شوروی)،از جادۀ سیاست بیطفی خارج شده و،چنانچه خود وی بعدها(در سالهای پس ازشهریور بیست)به امثال اردشیر آوانسیان اعتراف کرد،مشهودات عینی خود از قلدریروزافزون و نگران کنندۀ رضاخان را نادیده گرفته به اشارۀ مقامات شوروی،عضویت درکابینۀ دیکتاتور پهلوی را پذیرفته است87و اتفاقا همین سیاست یکطرفی،از جملۀاموری بود که مورد اعتراض آیتالله مدرس قرار داشت و حتی به همین علت،کابینۀمستوفی الممالک را(که با پشتیبانی سلیمان میرزا و یاران سوسیالیست وی در مجلسچهارم روی کار آمده بود)در 21 خرداد 1302 یعنی هشت روز پس از نامۀ سلیمان میرزابه تقیزاده استیضاح کرد!"