ملخص الجهاز:
"3-آری،این هجرت را پایان نیست.
گفت فریاد زنان:اینهمه نیست آسمانی که تو میگویی در خلوت ماست.
گفت فریاد زنان:اینهمه نیست ما به دیدار بهار آمدهایم ما به دیدار هزاران و هزاران خورشید.
به تماشای بهار!
م. آزاد غزل 4 چون پردهء حریر بلندی، خوابیده مخمل شب،تاریک مثل شب.
آئینهء سیاهش چون آینه عمیق.
امشب به یاد مخمل*زلف نجیب تو شب را چو گربهای که بخوابد بدامنم، من ناز میکنم.
(*)ن ل:اطلس چون مشتری درخشان،چون زهره آشنا امشب دگر بنام صدا میزنم ترا نام ترا به هرکه رسد میدهم نشان، «آنجا نگاه کن» نام ترا بشادی آواز میکنم.
امشب بسوی قدس اهورائی پرواز میکنم.
م. امید جادهء آن سوی پل مرا دیگر انگیزهء سفر نیست.
مرا دیگر هوای سفری به سر نیست.
قطاری که به نیمشبان نعرهکشان از ده ما میگذرد آسمان مرا کوچک نمیکند.
و جادهئی که از فراز پل میگذرد آرزوی مرا با خود به افقهای دیگر نمیبرد."