ملخص الجهاز:
"ماکس وبر پیروسنت نظریهپردازی سده نوزدهم است یعنی،ماننداگوست کنت و کارل مارکس و سایر اندیشهپردازان بزرگ این قرن،از جایگاه دانای کل بهصدور مفاهیم عام و فراروایتهایی24چنان کلان دست میزند که با آن تاریخ بشر در همهاعصار و در تمامی سرزمینها،قالب میخورد و چنانکه در کتاب اخلاق پروتستانی و سرشتسرمایهداری25او به روشنی نمایان است،خود را حتی ملزم نمیبیند که این مفاهیم وẒ-در آن زمان،مکاتبات رسمی سلاطین عثمانی عموما به فارسی و گاه به عربی بود.
وبر پاتریمونیالیس(رهبری موروثی)را به عنوان اوج اقتدار سنتی میشناسد و پنجنوع اقتدار سنتی،یا سنتی-پاتریمونیال،را متمایز میکند:اقتدار سنتی بدوی کهحکومت در دست یک فرد(رئیس قبیله)است،نظام ریش سفیدی32که حکومت دردست گروهی از بزرگان است،نظام پدرسالار33که قدرت سیاسی به وسیله یک فردمعین و به شکل شخصی اعمال میشود بدون وجود دستگاه اداری واقعی،سلطانیسم بهعنوان افراطیترین شکل اقتدار پدرسالار(پاتریارکال)و موروثی(پاتریمونال)و نظامسرمایهداری است که در آن طبقات اجتماعی و گروههای سیاسی معین،به ویژه اشراف،از استقلال سیاسی در برابر فرمانروای موروثی(پادشاه)برخوردار بودند و از طریقنهادهایی چون پارلمان در اداره دولت مشارکت داشتند.
حتی اگرفرمانها مستقیما از سوی خود او صادر نمیشد و در واقع تصمیمات دیوان عالی،وزیر اعظم و دیگرانی بود که سلطان بعدها اختیار تصمیمگیری و صدور فرمان را بهآنها تفویض کرد،باز به نحوی انشا و ابلاغ میشد که گویی فرمان سلطانی است مقامسلطنت و رابطه آن با دولت و قانون از آرمانهای اسلامی-خاورمیانهای و ترکیدرباره حاکم مطلق و اینکه چگونه باید باشد پیروی میکرد."