خلاصة:
پدید آمدن از افکار مشروطهخواهی در ایران و خیزش انقلابی مردم برای به ثمر
رساندن آن افکار، دگرگونیهای عمیقی در زمینهها و قلمروهای مختلف در پی داشته
است.در دوران این حرکت گسترده سیاسی-اجتماعی وضعیت سیاسی کشور کاملا تغییر مییابد،
استبداد ابهت خود را از دست میدهد و سپس در هم شکسته میشود و با استقرار نظام
مشروطه، آزادیهایی پدید میآید که شعرا و ارباب قلم نیز-که خود در دامن زدن به این
اوضاع سهیم بودند-از آن بهرمند میشوند.دراین دوره، شعرا از وابستگی و مدیحهسرایی
رها میشوند و با مردم همراه میگردند.شاید بتوان گفت این دوره-که تا جنگ جهانی اول
ادامه مییابد-از حیث میزان تعهد اجتماعی، یکی از پربارترین ادوار ادبی ایران است.بخشی از زندگی وحید دستگردی-که بررسی جامعهشناختی اشعار وی موضوع این مقاله
است-دراین دوره قرار میگیرد و از شرط سیاسی-اجتماعی حاکم برآن حکایت میکند.براری
بررسی بازتاب این شرایط در اشعار وی از روش کتابخانهای استفاده شده و اشعار وی
منبع اصلی این تحقیق بوده است.از این بررسی چنین برمیآید که وحید دستگردی از جمله
شعرایی است که در
جریان انقلاب مشروطیت همه توان خود را در به ثمر رساندن این حرکت
مردمی به کار برده است و از آن انقلاب تا پایان جنگ جهانی اول، شعر برای وی همچون
ابزاری بوده است که در برقراری ارتباط با مردم و رساندن پیامهای انقلابی و ملی
-میهنی به آنان به کار میرفته است.شعر وحید دراین دوره کاملا مردمی و سرشار از
تعهد سیاسی-اجتماعی است.
ملخص الجهاز:
"آثاری که وی در دوران اقامت در اصفهان-یعنی در دورهای که با انقلاب مشروطیت آغاز میگردد و با پایان گرفتن جنگ جهانی اول به انجام میرسد-از خود برجای گذاشته است، سرشار از مضامین سیاسی- اجتماعی است و از نوع اشعاری است که شاید بتوان آنها را اشعار کاربردی نام نهاد.
چند بند از جواب ناله اصفهان که در شماره پنجم جریده پروانه مورخ سهشنبه دوازدهم ذیقعده 1328 چاپ و منتشر شده است، برای مثال نقل میگردد: وطن ای دامن تو مهد امان ملت سود تو سودوزیان تو زیان ملت نیست جز یاری تو ورد زبان ملت آتش افکنده خروش تو به جان ملت ماکه از کاوه نشان مانده و در اصفاهانیم حاضر اندوه ره عشق از سر و مال و جانیم منجنیق فلک ار بر سر ما بارد سنگ خون ما سازد اگر سطح زمین را گلرنگ چون دل مور شود عرصه اگر بر ما تنگ نام خود را نگذاریم در آفاق به ننگ ترک سودای وطن از سر ما هست محال جان دهیم و ندهیم از کف خود استقلال حفظ آزادی تو رونقآبادی ماست خاک تو خانه موروث خدادادی ماست کوهها گر همه سد ره آزادی ماست کمتر از کاه بر بازوی فرهادی ماست پیش ما تیشه به کف کوهکنی شیرین است ورخورد تیشه به سر، رسم محبت این است نیست جز شور تمنای وطن در دل ما نسرشتند مگر ز آب محبت گل ما در همه کون و مکان عشق تو شد حاصل ما عنقریب است که از ساحت سر منزل ما خارها سوخته و خانه گلستان گردد سر خر از دو طرف دور ز بستان گردد تقریبا همه مشخصات شعر متعهد مشروطیت، در اشعار وحید دستگردی به چشم میخورد."