خلاصة:
یکی از رخدادهایی که در مورد آن نص خاصی وجود ندارد و امروزه درباره مسائل و احکام آن اختلاف نظر فراوانی وجود دارد، تلقیح مصنوعی است؛ در حالی که حکم آن از نصوص عام و اصول کلی خارج نیست و پیشوایان دینی علیهم السلام فرموده اند: «بیان اصول و قواعد بر ماست و استخراج جزئیات بر عهده شماست». از این رو، فقها در جهت امتثال امر ایشان، تلاش خود را برای استنباط حکم مساله تلقیح مصنوعی از منابع شرعی به کار گرفته اند؛ گرچه بعضا حکم مشخص و روشنی در این خصوص نداده اند. در این مقاله سعی بر این است که مساله باروری مصنوعی عنوان و از جهات مختلف بررسی شود و نظرات و احکام فقهی مطرح شده، ادله فقهی در این مورد بیان گردد تا نتیجه پژوهشی به دست آید.
ملخص الجهاز:
شوهر نداشته باشد، طفلی که از آن متولد گردد، یکی از دو صورت زیر را خواهد داشت: اول ـ جهل زن و مرد به عمل لقاح ـ در صورتی که مرد و زنی که لقاح مصنوعی بین آنان به عمل آمده جاهل به حقیقت امر باشند؛ مثلاً زن شوهرداری به پزشک بیماریهای زنان مراجعه و از حامله نشدن خود شکایت نماید و درخواست مداوا کند و پزشک به عنوان مداوا و لزوم شستشوی رحم، منی مردی را که برای تجزیه ماده حیاتی در لابراتوار خود داشته در رحم زن بگذارد و زن حامله گردد، در این صورت طفل ملحق به پدر و مادر طبیعی خود میباشد، زیرا طفل مزبور در ردیف ولد شبهه است و همان گونه که ولد شبهه ملحق به کسی است که جاهل به حرمت رابطه بوده است، در مورد مزبور به طریق اولی ملحق به او خواهد بود؛ زیرا دخول با مرد اجنبی واقع نشده است.
بعضی از فقها برآنند که طفل متولد از لقاح مصنوعی منی مرد و زنی که حقیقت امر را در حین ارتکاب عمل لقاح میدانستند در حکم ولد زنا میباشد و ملحق به پدر و مادر طبیعی خود نمیشود، زیرا با علم زن و مرد به نبودن رابطه زوجیت بین آن دو، احترامی برای منی از نظر اجتماعی موجود نیست.