خلاصة:
پس از فتح شام به دست مسلمانان، خطر بازستانی آن از سوی امپراتوری روم شرقی
بسیار بود.ولی، امپراتوری از این بازستانی بازماند.برجستهترین عامل ناتوانی روم،
وفاق اجتماعی در سوریه آن زمان بود.دراینباره، افزون بر منابع، در پژوهشهای بسیاری
از نویسندگان باختر زمینی و عرب، نوشتههایی ارزشمند یافت میشود، ولی تا کنون
پژوهشی جداگانه انجام نشده است.در این نوشتار، تلاش بر آن است تا درباره وفاق یاد
شده، شناختی افزون به دست آید. در این راستا، زمینههای تنش برآمده از دعوای زمین
در سوریه آن زمان، منافع سیاسی و اقتصادی بیزانس در آنجا و برنامه مهاجرتهای عربی
به سوریه بررسی خواهند شد.
ملخص الجهاز:
"آنان با این کار، آن سرزمین را از وفاق اجتماعی برخوردار ساخته و توان پایداری در برابر بیزانس را یافتند.
این تصمیم باعث گردید تا اعراب سوری که اسلام آورده و برای تملک املاک ها شده منعی نداشتند، آنها را از آن خود سازند(12/ج 1، ص 2159، 2392 و 6/ص 113، 116، 122، 126، 138، 139، 142، 144، 152-150)بدین روی، در سوریه، زمینی برای تقسیم میان فاتحان باقی نماند و این به معنای بیبهره ماندن آنان از دستاوردهای مادی پیروزیشان بود.
خطر حمله بیزانس امپراتوری روم شرقی برای باز ستاندن شامات، توان بالا و انگیزههای بسیار داشت:با آنکه آن امپراتوری، مصر و سوریه را از دست داده بود، ثروتمندترین و پرجمعیتترین ایالتهای خود در آناتولی و بالکان را همچنان در دست داشت(39.
تصمیم نهایی که از سوی خلیفه پذیرفته شد، تقسیم دوباره خانهها و زمینهای رها شده بود:املاک یاد شده، میان فاتحان و مسلمانان عرب بومی، به طور برابر تقسیم گردید.
ناگفته نماند که یکی از امتیازات بسیار مهم فتح آسان سرزمین پهناور و ثروتمند جزیره، امن شدن مرزهای خاوری سوریه در برابر امکان حملههای بیزانس از آبراه فرات بود(42.
ولی در سوریه، به دلیل همزیستی و نظم یاد شده، فاتحان شهر باستانی دمشق را به پایتختی برگزیده و به جای ساختن پادگان شهر، نیروها برای کشورگشایی یا نبرد با بیزانس، از همان شهر گسیل میشدند(208.
به هر روی، وفاق اجتماعی در شام باعث گردید تا دستاندرکاران غیر عرب صنعت کشتیسازی آن سامان، از همان آغاز با فاتحان همکاری نمایند و سوریه دارای یک نیروی دریایی کارآمد شود(204."