خلاصة:
یکی از رویکردهای برنامهریزی توسعه آموزش عالی پاسخگویی به تقاضای اجتماعی
آموزش عالی است.این مهم، خود، ضرورت شناخت و برآورد حجم تقاضای اجتماعی را در
سالهای آتی مطرح میکند.این مقاله که برگرفته از یک طرح پژوهشی است سعی کرده است
حتیالمقدور به این مسأله بپردازد و برآوردهایی از تقاضای آموزش عالی در دوره
88-1380 به تفکیک جنسیت، گروههای آزمایشی، دورههای مختلف و گروههای سنی مختلف
ارائه کند و به شناختی در مورد چگونگی تأثیر متغیرهای اقتصادی اجتماعی بر تقاضای
آموزش عالی نائل آید.برای این منظور، ابتدا با استفاده از ارقام به دست آمده از شاخصهای گذر تحصیلی
در آموزش عمومی و متوسطه، جداول جریان دانشآموزان(گروههای همسن و سال)تشکیل و
تعداد دانشآموزان سال آخر متوسطه و از آنجا تقاضای اجتماعی آموزش عالی-که با تعداد
داوطلبان آزمون سراسری دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی اندازهگیری میشود-برآورد
گردید.در گام دوم، تقاضای اجتماعی آموزش عالی با استفاده از محاسبه نرخ مشارکت در
آموزش عالی به تفکیک گروه سنی و پیشبینی تحولات آن در آینده برآورد شد.در مرحله
سوم، با تشکیل معادلات رگرسیونی توصیف کننده تغییرات تقاضای اجتماعی آموزش عالی،
تأثیر چند متغیر اقتصادی اجتماعی شناسایی شدند و از الگوهای به دست آمده برای
برآورد تقاضا در سالهای آتی استفاده گردید.اهم نتایج به دست آمده حاکی از آنند که به دلیل کاهش نرخ مشارکت مردان در آموزش
عالی، که در گروههای اصلی جمعیتی رخ داده است و تداوم نرخ ثبت نام ناخالص زنان بر
مردان، در سالهای آتی نیز سهم زنان در کل متقاضیان آموزش عالی رو به افزایش و سهم
مردان رو به کاهش خواهد بود علاوه بر کاهش سهم مردان در کل تقاضای اجتماعی، سهم
آنان در پذیرفتهشدگان نیز کاهش یافته است و این پدیده همراه با این واقعیت که نرخ
حضور زنان(حتی دانش آموختگان آموزش عالی)در بازار کار نسبت به مردان کمتر است،
میتواند آثار نامطلوبی بر ذخیره دانش نیروی انسانی فعال کل اقتصاد در آینده داشته
باشد.شواهد آماری نشان میدهند که کاهش تمایل به ادامه نیروی انسانی فعال کل اقتصاد
در آینده داشته باشد.شواهد آماری نشان میدهند که کاهش تمایل به ادامه تحصیل در بین
پسران از نظام قبل از دانشگاه نشأت میگیرد.همچنین شواهد به دست آمده از روند تحولات جمعیتی در آینده نیز حاکی از آنند که
ترکیب سنی متقاضیان آموزش عالی در سالهای آتی به نفع گروههای سنی بالاتر تغییر
خواهد یافت.به عبارت دیگر، در سالهای آتی، سهم بیشتری از تقاضای آموزش عالی را
تقاضای تأمین نشده سالهای قبل تشکیل خواهد داد و، در این مجموعه، سهم گروه آزمایشی
علوم انسانی بیشتر خواهد بود.برآوردهای نهایی نشان میدهند که روند افزایش تقاضای اجتماعی زنان تا سال 1378
ادامه، ولی تقاضای اجتماعی مردان حداکثر تا سال 1383 افزایش و پس از آن کاهش خواهند
یافت.نتایج تحلیل الگوی تأثیرگذاری متغیرهای اقتصادی اجتماعی بر تقاضای اجتماعی
زنان و مردان و برای آموزش عالی حکایت از آن دارند که متغیرهای مربوط به بازار کار
دارای بیشترین تأثیر هستند.ضمن اینکه متقاضیان آموزش عالی چشمانداز آتی اقتصادی را
بیشتر در جهت تحدید فرصتهای شغلی پیشبینی میکنند و همین عامل موجب میشود که
تقاضای مردان برای آموزش عالی کاهش یابد.توزیع تقاضای اجتماعی در گروههای آزمایشی در سالهای آتی به نفع گروه علوم ریاضی
و فنی تغییر خواهد کرد و اگر چه تقاضای زنان برای گروه علوم انسانی افزایش خواهد
یافت، سهم گروه علوم انسانی در تقاضای اجتماعی مردان و سهم گروه علوم تجربی در هر
دو، روند نزولی خواهند داشت.تقاضا برای دورههای شبانه و نیمهحضوری تا سقف 67 درصد
تقاضای اجتماعی زنان و 60 درصد تقاضای اجتماعی- حداکثر تا 51 درصد تقاضای اجتماعی
زنان و 39 درصد تقاضای اجتماعی مردان افزایش خواهند یافت.
ملخص الجهاز:
"ir اهم نتایج به دست آمده حاکی از آنند که به دلیل کاهش نرخ مشارکت مردان در آموزش عالی، که در گروههای اصلی جمعیتی رخ داده است و تداوم نرخ ثبت نام ناخالص زنان بر مردان، در سالهای آتی نیز سهم زنان در کل متقاضیان آموزش عالی رو به افزایش و سهم مردان رو به کاهش خواهد بود علاوه بر کاهش سهم مردان در کل تقاضای اجتماعی، سهم آنان در پذیرفتهشدگان نیز کاهش یافته است و این پدیده همراه با این واقعیت که نرخ حضور زنان(حتی دانش آموختگان آموزش عالی)در بازار کار نسبت به مردان کمتر است، میتواند آثار نامطلوبی بر ذخیره دانش نیروی انسانی فعال کل اقتصاد در آینده داشته باشد.
در عین حال، توصیف و تخمین تابع تقاضای اجتماعی زنان و مردان نشان داد که تفاوتی اساسی بین الگوهای مذکور وجود دارد و اگر چه هر دو بخش تقاضا از متغیرهای مربوط به بازار کار شدیدا متأثر هستند، لیکن اثر چشم و همچشمی باعث میشود تقاضای زنان برای آموزش عالی افزایش یابد در تابع تقاضای اجتماعی مردان، تنها عامل مثبت(علاوه بر جمعیت)رشد اقتصادی است که اثر آن نیز ضعیف است و در مجموع، چشمانداز وضعیت اقتصادی در نظر متقاضیان مرد در جهت محدود شدن فرصتهای شغلی است که این عامل، به صورت افزایش هزینه فرصت تحصیل، به کاهش تقاضای آنان برای آموزش عالی کمک میکند."