ملخص الجهاز:
"«باباافضل کاشانی»گوید:و نفس عاقله را در اشخاص مردم دو قوت است یکی نظری که نامش عقل نظری است که بدان اشخاص دانا و آگه باشند و دیگری قوت عملی که نام وی عقل عملی است که اشخاص مردم بدین قوت کارهای عقلی کنند از صنایع گونهگونه(مصنفات باباافضل ص 32) نظر اجمالی: در این مساله که نفوس انسانی در این بدان مراحل تکامل را طی کرده تا بمرحله عقل بالفعل و بالمستفاد میرسند جمله فلاسفه متفقاند لکن آنهائیکه نفس را روحانیة الحدوث میدانند و گویند:نفوس انسانی از عالم مجردات هبوط کردهاند،باز گویند:نفوس علوم و تصورات خود را یکسره فراموش کرده و مجددا در بدن تربیت میشوند و علم عبارت از تذکری بیش نیست و نفوس در این بدن مراحل کمال را طی میکنند تا بمرتبت اول خود برسند و خلع بدن کرده و بجایگاه اصلی خود بازگردند و لکن کسانیکه مانند«صدر الدین»نفوس را جسمانیة الحدوث میدانند،گویند:نفس در ابتدا تکونش مفارقة القوام از بدن نیست و او را استعداد تکامل هست تا آنکه مراتب و مدارج را طی کرده و مستقل شود و بروحانیت بپیوندد(مشاعر ص 131 و اسفار ج 2 ص 58 مواقف ج 7 ص 742.
گفتار در پیدایش و پیوستن نفوس جزئیه با بدان: بطوریکه در گذشته اشاره شد،مسأله پیدایش نفوس جزئیه و چگونگی تصرف آنها در ابدان یکی از مساء مهم فلسفی است که مورد بحث و توجه غالب فلاسفه واقع شده است عدهای از فلاسفه مانند«سقراط»،«فیثاغورسیان»،«افلاطون»و«افلاطونیان»اخیر و باحتمالی «ابن سینا»و غیره نفوس را در این عالم روحانیت الحدوث میدانند و گویند:از عالم بالا و جهان مجردات بواسطه عقل فعال نفوس افاضه شدهاند و چون گرفتار تن آمدهاند کمالات علمی خود را از دست دادهاند و آنچه را میدانستهاند فراموش کردهاند و علم برای آنها غیر از تذکر آنچه میدانستهاند چیز دیگری نیست."