ملخص الجهاز:
مطلب فشردهای که در ادامه میخوانید ضمن مرور بر دلایل چهارگانهء کشورهای توسعه یافته برای توجه بیشتر به صنعت ملی، استراتژی«جایگزینی واردات»را تشریح نموده و نشان داده است که اگرچه بسیاری از کشورهای در حال توسعه با پیروی از این سیاست توانستهاند واردات خود را تا حد بسیاری کاهش دهند،متأسفانه در ایران،سهم واردات به تولید ناخالص داخلی-با وجود آنکه به نحو محسوسی از این سیاست پیروی شده است-تقریبا ثابت مانده است!
2-نکتهای که در رابطه با دلیل سوم یعنی ناقص بودن بازار سرمایه مطرح میباشد،این است که اگر کشوری بازار و نهادهای مالی کارا مانند بانک و بازار بورس کارا نداشته باشد که موجب فراهم آمدن پسانداز بخش سنتی(مانند کشاورزی)به منظور تأمین مالی سرمایهگذاری در بخشهای جدید(مانند صنعت)گردد،آنگاه رشد صنایع جدید محدود به سود و منافع جاری بنگاهها خواهد بود که این منافع نیز ناچیز و در سطح پایینی قرار دارد.
3-1:دلایل عدم توفیق در استراتژی جایگزینی واردات دلیل عمده و قطعا مهمترین دلیل که برای ایران نیز مصداق دارد،این است که اگر در کشوری موانع و مشکلات ساختاری و اساسی وجود داشته باشد،آنگاه حمایت از یک صنعت در یک دورهء خاص نمیتواند منجر به افزایش قدرت رقابت آن شود.
در رابطه با این هدف که فعالیت و پژوهشهای کاربردی صنعتی به نحوی افزایش یابد که هزینههای آن به 3/0 درصد ارزش تولیدات بخش صنعت برسد،در خود برنامه طبق فرم شمارهء 2 حدود 22 میلیارد ریال در نظر گرفته شده است.
همچنین گفته شد که دو شیوه و دو روش حمایت از صنایع که در واقع تعیین کنندهء استراتژی صنعتی شدن میباشند،وجود دارد:صنعتی شدن از طریق جایگزین واردات (ISI) ،که در جهان و در ایران به عدم توفیق آن در حصول به هدفهای معین و مندرج در این استراتژی رسیدیم.