ملخص الجهاز:
این تحقیقات از یکسو روشن ساخت که علم بر هیچ پایه مطمئن و محکمی استوار نیست و تحت هیچ شرایطی نمیتوان از اثبات نظریه علمی صحبت نمود و از سوی دیگر آشکار شد که حتی، امکان ابطال قطعی نظریات علمی نیز وجود ندارد و همین امر کار بازسازی عقلانی و منطقی علم را با مشکلی جدی روبهرو ساخت و عدهای را بر آن داشت تا قید روش اندیشی را در قلمرو علوم بزنند و به این ترتیب نوسان میان دو دیدگاه تاریخی و منطقی در علمشناسی آغاز شد.
دیدگاه علمشناسی توصیفی یا منطق نسبیتی علیرغم دستاوردهای مهمی که در تحقیقات علمشناسی خود داشت از جمله تبیین نقش عوامل ملی(جامعه شناختی-روانشناختی)در شکلگیری معرفت علمی و همچنین کشف واقعیتی به نام علم متعارف1که پدیدهای انکارناپذیر در تحلیل علمشناسی به حساب میآید، نتوانست معضل«عینیت علم»و«رشد معرفت»را رفع نماید و لذا بیش از هرچیز با خود درافتاد؛زیرا اگر حکم نسبیت را درباره «منطق نسبیتی»هم روا بداریم آنگاه حکم به بیاعتباری منطق نسبیتی دادهایم.
این کتاب ضمن بررسی عوامل به وجود آورندهء بحران،سؤالات چندی را نیز مطرح مینماید:علت بحران چه بود؟چرا بحران ابتدا در کشور تایلند،خود را نشان داد و چرا بیشترین تأثیر را در اندونزی بر جای گذاشت؟چگونه برخی کسورهایی که علایق اقتصادی زیادی با کشورهای بحران زده داشتند،توانستند حد اقل در اولین سال بروز بحران خود را از صدمات مخرب آن محفوظ دارند؟ مؤلفین کتاب جهت یافتن پاسخ جامعی برای تبیین این واقعه،تلاش بسیار کرده و برای رهایی از این بحران و بحرانهای مشابه در آسیا،نظریاتی را ارائه داده و چشماندازهای توسعه اقتصادی و نقش مؤسسههای مالی بین المللی را تشریح مینمایند.