ملخص الجهاز:
"هنوز طنین شعر سنایی،که در نوجوانی خواندهام،در گوش است که: هرخسی از رنگ گفتاری بدین ره کی رسد درد باید پردهسوز و مرد باید گامزن سالها باید که تا یک سنگ اصلی ز آفتاب لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن هیچکس نیست که در مسیر بالندگی و کمال،خوندل خوردنها،تلخیها،طعنهها و شماتت شنیدنها را نچشیده باشد.
1. متن را زیستن زیستن با متن به دو معناست؛نخست آنکه میزان انس و الفت و مرور و بازخوانی و چندبارهخوانی و با همهی احساس خواندن،بهگونهای باشد که متن«جذب»وجود شود و در هنگام عرضه در کلاس،مخاطب احساس کند که واژه واژهی متن با جان و احساس معلم درآمیخته است.
اینها همه هست اما زیرک کسی است که رندانه این همه باشد و نباشد و یادش باشد وقتی از کلاس بیرون میآید از قتلگاه ذوق و ادبیات بازنگشته باشد.
چارهای نیست حالا که معلم ادبیات شدهایم باید این حقیقت را بپذیریم که رسم پیلبانی خانهای در خور پیل ساختن و فراهم کردن میخواهد."