خلاصة:
سیاوش یکی از محبوبترین و مظلومترین قهرمانان شاهنامه است که در این داستان نقش یک قربانی بیگناه و مقدس را بازی میکند. داستان سیاوش در زمرهء داستانهای پهلوانی و عارفانهء شاهنامه است که در آن،پهلوانی و عرفان به سختی با یکدیگر درآمیختهاند.سیاوش در مسیر داستان،سیر و سلوکی عارفانه دارد، یعنی همان رسیدن از مرحلهء طلب تا فنا که در حقیقت عبارت است از نجات نفس انسانی و امیال بشری.بنابراین،چهرهء او سیمای یک سالک و اصل است و مجموعهء کراماتش مانند گذشتن از آتش و پیشگوییهای او دربارهء اتفاقات پس از مرگش که چهارده سال بعد محقق میشود،قداست سیاوش را تا سر حد پیامبرگونه بودن بالا میبرد. این داستان که در حقیقت نمایشی بس تلخ از مظلومیت سیاوش است،در ذهن خوانندهء خود از سیاوش الگویی پهلوانی،دینی و عرفانی میسازد و خوی و خصلت او در این داستان، تصویری از انسان کامل را به یاد آدمی میآورد.
ملخص الجهاز:
"سیاوش یکی از محبوبترین و مظلومترین قهرمانان شاهنامه است که در این داستان نقش
اما این مقاله،نگاهی متفاوت از روزنهء عرفان به داستان سیاوش است.
اسطوره منحرف میکند و دیگر آنکه بیشتر داستانهای شاهنامه زبان رمزآمیز دارد و این در حالی است که بیشتر افراد به ظاهر آن داستانها بسنده کرده و از بعد رمزی
در این جای داستان ابیاتی در مردن مادر سیاوش نقل شده است که منحصر به شاهنامه
سیاوش در این قسمت از داستان یادآور شخصیت حضرت یوسف است که
که شهریاری بزرگ خواهد شد و بر همهء جهان مسلط،از سیاوش میخواهد تا از آن دختران برای خود همسری برگزیند.
است،به فرزند خود میگوید که این فکر از سوی سودابه است و این بار نیز
سیاوش بار دیگر با خود میاندیشد که محال است به سخنان این زن دیو سیرت
این بار شاه به سیاوش بدگمان میشود و از ستاره شماران میخواهد تا وضعیت
از عمل خود پشیمان شود و این بار سیاوش در درگاه پدر شفاعت سودابه را
میکند تا پدر را از کینهجویی باز دارد و سیاوش در این کار خود درس بزرگ
شاه قصد رفتن به جنگ با افراسیاب را دارد،اما سیاوش این کار را
سیاوش در این داستان پذیرای مرگ است و استقبال از مرگ در عرفان یک
(فردوسی 9731:351) و این از آن جایی است که سیاوش سالکی واصل و مردی از مردان حق بود و
گفتهاند از ویژگیهای یک داستان خوب این است که باید خوب آغاز شود و به شکل بسیار خوبی نیز به پایان برسد."