ملخص الجهاز:
نقش هدفگذاری در انگیزش و عملکرد کارکنان (به تصویر صفحه مراجعه شود) از:رحمت الله پاکدل مقدمه بسیاری از هدفهای انسانی کاملا ذاتی و غریزی بوده و از طریق هدایت درونی و فطری، انسانها به سمت آنها کشیده میشوند.
به عنوان مثال «اصلاح نظام اداری کشور»از جمله ماموریتهای (به تصویر صفحه مراجعه شود) نحوه تعیین اهداف و ماموریتهای سازمان مسائل مهمی است که میتواند نقش بسیار عمدهای در تحقق اهداف سازمانی و در نهایت موفقیت سازمان ایفا کند.
هدفگذاری فرایندی است که از طریق آن شکل یک:چارچوب مفهومی فرایند هدفگذاری (به تصویر صفحه مراجعه شود) هدفهایی برای فرد،گروه و یا سازمانی توسط هدفگذاران تعیین میگردند.
همانطور که نشان داده شده است در چارچوب شش مرحله اساسی این هدفگذاری وجود دارد که هریک از این فعالیتها با توجه به رویکرد و سبک مدیریتی و فرهنگی سازمان میتواند به صورت مختلف انجام بگیرد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) هدفگذاری فرایندی است که از طریق آن هدفهایی برای فرد،گروه و یا سازمان توسط هدفگذاران تعیین میگردند.
به عبارت دیگر به درجهای که یک فرد،هدف را هدف شخصی خود میداند،پذیرش هدف (GOAL ACCEPTAVCE گفته میشود بهطور کلی عوامل مختلف بر تعهد و پذیرش هدف موثرند که از آن جمله عبارتند از: مشارکت کارکنان در فرایند هدفگذاران؛ ایجاد هدفهای چالشبرانگیر؛ واضح بودن هدفها؛ ارزشمند بودن هدفها؛ لذا لازم است هدفگذاران در تدوین اهداف سازمانی عوامل فوق را کاملا مراعات کرده تا هدفها با پذیرش و تعهد بالایی مواجه گردند.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) هدف هرچه از صراحت و وضوح بیشتری برخوردار باشد کارکنان انگیزش بیشتری برای تحقق آن خواهند داشت.