ملخص الجهاز:
"تلاشهای زیادی شده است که آثار مثبت بازارهای مشترک بر روی توابع رفاه کشورهای عضو،به صورت فرموله درآورده شود،زیرا چنین به نظر میرسد که بازارهای مشترک قاعدتا باید منافع اعضای خود را نسبت به حالت تجارت معمولی بالاتر ببرند.
این تئوری که براساس دو فرض محتمل«خلق تجارت و خلع تجارت»استوار است را میتوان با ذکر مثالی براساس جدول زیر مطرح کرد: (به تصویر صفحه مراجعه شود) جدول فوق،هزینهء تولید کالای X را در سه کشور فرضی B.
اگر این نرخ افزایش تجارت را با کاهش تعرفههای بازرگانی مربوطه بهطور همزمان لحاظ کنیم،ملاحظه خواهیم کرد که رفاه ناشی از این خلق تجارت،در حدود(به تصویر صفحه مراجعه شود)یک درصد مجموع درآمدهای ملی هر شش کشور عضو آن بازار مشترک میباشد،که به قول«سیتوفسکی»مقداری ناچیز است.
در چنین صورتی،اگرچه با سطحی از تعرفهء گمرکی، تعادل عمومی برقرار میگردد،ولی کوچکترین تغییراتی در این تعرفه موجب ایجاد تعادل عمومی در سطحی دیگر خواهد گردید و لذا برای محاسبهء رفاه ناشی از بازار مشترک، ضروری است که محاسبات ما در سطوح مختلف انجام شده،از پویایی برخوردار باشد.
بدیهی است که این امتیاز برای کشورهای عضو بازار مشترک اروپا چندان چشمگیر نبوده است،زیرا صنایع آنها قبل از تشکیل بازار مشترک نیز تقریبا در وضعیت تولید با«اندازههای اقتصادی» بودهاند.
لذا ضمن بررسی علل و معلولهای موجود در سایر اتحادیههای بازرگانی و بازار مشترک موجود و تحقیق در زیر و بم اوضاع اقتصادی-غیراقتصادی کشورهای اسلامی و روابط فیما بین آنها از طرفی و ارتباطات آنها با سایر کشورها از طرف دیگر،ضروری است که توابع زیر در پاسخ به مسئلهء مطروحه برآورد شود: 1."