ملخص الجهاز:
پس اگر چنانچه24باین عمل مبتلا کردی از دو چیز احتراز کن:یکی از تکلف کردن در سخن بعبارات و اشارات و شطح25و طامات و اشعار و ابیات،که خدای تعالی متکلفان را دشمن میدارد و تکلف،چون از حد درگذرد، دلیل کند بر خرابی باطن و غفلت دل،از برای آنکه معنی تذکیر آنست که آتش مصیبت آخرت و تقصیر کردن در خدمت خدای(تعالی)و اندیشه کردن در عمر گذشته و عقباتی که در راه دارد،«در»ایمان بسلامت(بدر)بردن و از قبضۀ ملک الموت«با ایمان (1)د:گفته است (2)د:معالجت (3)د:علوم (4)ب:دیکرر (5)د:اعتراضی (6)د:این (7)ب:ندانسته (8)ب:و نه و نه (9)د:اندیشه در خود (10)د:باشد (11)د:بیماری (12)د:هرچه (13)د:هرچه (14)د:شد (15)د:میفرماید (16)د:بدا (17)د:بیماری (18)د:آنست (19)باشد (20)د:را راست (21)د:باشد (22)د:بود (23)د:آنکه (24)ب:اگر چنانکه اگر،د:اگر چنان که (25)د:نکت بسلامت1»جستن و سؤال منکر و نکیر را جواب دادن و از قیامت و موقفهای آن و مناقشه در حساب و تراز و صراط و گذشتن بر آن و دیگر هولهای قیامت اندیشیدن2،آتش مصیبت این جمله در دل وی افتد و مرد«را»بیقرار کند.
ای فرزند،ازین چهار چیز احتراز کن،که ناکردنیست«و»اما آنچه کردنیست آن نیز20چهارست،«که»باید که نگهداری: اول:آنکه هر معامله،که«در»میان تو و میان خدای تعالی باشد،چنان کنی که اگر بندهای،از آن تو،در حق تو کند نرنجی و بپسندی و روا داری و بر وی خشم نگیری و هرچه در حق خویش از بندۀ خویش21نپسندی«باید که از خویشتن در بندگی خدای تعالی نپسندی»،با22آنکه از آنجا که حقیقت بندۀ تو نه بندۀ تست بلکه درم خریدۀ (1)د:غول (2)د:ایشان (3)د:ایشان در دین خلق کنند (4)د:آورند (5)د:دارند (6)د:باشد (7)ب:انسان (8)د:مخالطت و مجالست (9)د:آید (10)د:شود (11)د:هرکسی را که (12)د:خواهد (13)ب:هاهان (14)ببرد (15)ب.