ملخص الجهاز:
قبل از جلوس ناصر الدین شاه باریکه سلطنت ما بین ایران و اروپا مراودهء چندان نبود و کسی از اوضاع اروپا استحضار نداشت و هرکس فی الجمله بتاریخ آشنا باشد میداند در اوایل جلوس ناصر الدین شاه میرزا تقیخان اتابک اعظم که در عصر خود در ایران نظیر بیسمارک در آلمان بود و بواسطهء علو همت وسعهء اطلاع و استحضار برتمدن عصر جدید بخیال تغییر حکومت بربری افتاد و چون اهالی ایران هیچگونه علم و اطلاعی نداشتند و سرتا پا محتاج صنایع اروپا شده بودند و بدون رفع احتیاج ممکن نبود مملکت رو بترقی نهد،لهذا مرحوم اتابک مصمم شد که بهر وسیله احتیاجات ایرانیان را از فرنگیان قطع نماید پس باجدی وافی شروع بعمل نموده از یکطرف مردم را تشویق باستعمال امتعهء داخله میکرد و از طرفی اهل حرفه و صنعت را ترغیب مینمود که روز بروز برنظافت و لطافت امتعه خودشان بیفزایند ولی بواسطه نبودن کارخانجات بقدر کفاف یک مملکتن ممکن؟؟؟پارچه ملبوس و سایر مایحتاج از قبیل سماور و بلور آلات و غیره در داخله ایران تدارک شود و ترتیب کارخانه هم محتاج بود بعلم،و علم آهن آب کردن و معدن شناختن و راه ساختن در ایران نبود،امیر مجبور شد که اولا اساس تعلیم و تعلیم علوم جدیده را در ایران وسعت دهد لهذا مدرسه مبارکه دار الفنون را که الان هم باقی است در طهران دایر نمود و جمعی جوانان بافراست و کیاست را هم مأمور فرمود که هریک در یکرشته از علوم جدیده بذل جهد نمایند مثلا یکی دو نفر طب و تشریح بخوانند و دو نفر هندسه تحصیل کنند و چند نفر معدنشناس شوند و بعضی جغرافی تعلیم یابند و برخی دوا- ساز شوند و چند نفر صنایع فرنگ را بیاموزند از قبیل کاغذسازی صحافی و نجاری و معماری و امثال آنها و آنها را به تحصیل واداشت و عازم بود که بعد از فراغت از مقدمات آنها را بجهت تکمیل بفرنگستان بفرستد ولی از بدبختی ایران کوکب سعادتشان افول و مرحوم امیر معزول و مخذول و در راه سعادت وطن شرافت شهادت یافت.