ملخص الجهاز:
"او ضمن توجه به وضع صوفیه و اعتقادات آنها در ایران، گاه به نسبت آن با شیعه اشاره میکند: مذهب تشیع که ایرانیان مطابق افکار و خیالات خود به وجود آوردهاند، مذهبی است که در آن اصول و عقاید پارسی را وادار کرده و در واقع به احیای آن اصول پرداختهاند؛با این حال، باز آن مذهبی نیست که کاملا با اخلاق و عادات و ذوق و سلیقه آنها توافق و تناسب داشته باشد و به همین جهت است که پیرو مسلک تصوف شده و در توسعه آن کوشیدهاند.
اما دکتر نصر که بیش از بقیه از کربن متأثر است، علاوه بر روش و تفکر کربن، سیر فکری و ماجرای سلوک او از غرب به شرق را هم نشانهای برای صحت راهی میداند که خود اتخاذ کرده است: آنچه او را از فلسفههای اروپایی زمانش مستغنی ساخت و زبونی و نقص و محدودیت این فلسفهها را در مقابل حکمت حقیقی که در تمدن اسلامی و مخصوصا در ایران طی قرون از نسل به نسل انتقال یافته بود، نمایان ساخت، ورود کربن به عالم فکری و معنوی اسلامی و مخصوصا تشیع بود.
در این سیر چه اتفاقی رخ داده است؟آیا تحولی صورت گرفته است؟اگر آری، در ایران یا در فرانسه؟ به فرض که نگاه گوبینو بنا به اقتضای زمانش مشوب به سیاست و قدرت و مصالح بوده است؛آیا اوضاع چنان تغییر کرده است که کربن مستقل و فرزانه و آزاده در ادامه این رشته از تحقیقات خود، در موضوع تحقیقش ذوب میشود، به نحوی که عالمش دگرگون میشود و حتی با تغییر موطن فکری خود را حامل پیامی از مشرق اعلی برای غرب احساس میکند(همان، ص 44)."