ملخص الجهاز:
"گرچه زنان بیشتر از مردان بیمار میشوند ولی موارد بهبود یافتن آنها نیز زیادتر است.
جنس ذکور،نه تنها از لحاظ عوامل مربوط به زیستشناسی،بلکه بعلت نقشی که جامعه برای مردان قائل شده و انتظاراتی که مردم از آنها دارند،در وضعی نامساعدتر از زنان قرار گرفته است.
حال این سئوال مطرح میشود که برای جلوگیری از مرگ زودرس مردان،چه تدابیری میتوان اتخاذ نمود؟البته ما نمیتوانیم عواملی را،که از لحاظ زیستشناسی،موجب کوتاهی عمر مردان است از بین ببریم ولی میتوانیم،تا حدود زیادی،از فشارهای احتمالی و روحی که بآنان وارد میآید بکاهیم.
این خصائص را قانون تحول در آنان بوجود آورد و بدین ترتیب مردان توانستند،در طول تاریخ، وظائف خود را انجام دهند.
معذلک،هنوز جامعه، مردان را برای وظائفی که دیگر وجود خارجی ندارد تربیت میکند و بدین ترتیب آنان را دچار سرگردانی میسازد،بطوریکه خود نمیدانند انجام چه کاری از آنها انتظار میرود و چگونه باید رفتار نمایند.
این است که غالبا در مجالس میهمانی،گوشهء انزوائی را اختیار کرده و در صرف نوشابههای الکی زیادهروی میکنند و در داخل منزل،چون نمیتوانند احساسات محبتآمیزی را که زن و فرزندانشان از آنها انتظار دارند آشکار سازند،ناراحت و نگران میشوند و چون در دوران جوانیشان، هنر و موسیقی و شعر جزء مشغولیات بیهوده تلقی میشده است،اکنون که بسن بلوغ رسیدهاند،خود را فاقد فرهنگ و هنر مییابند.
ولی اگر پسر جوانی به فعالیتهای غیرورزشی علاقمند باشد و تا آنجائیکه برای حفظ سلامتش لازم است ورزش کند، اشتغال او بکارهای غیرورزشی،نباید این تصور را که به صفات«مردی»او لطمه وارد میآید،برایش بوجود بیاورد."