ملخص الجهاز:
"قاضیان و بزرگان دولت به رسم ایرانیان کلاه بر سر مینهادند و بزمهای آوازخوانی و بادهگساری و جشن و سرور نیز،برسم ایرانیان و با همان آداب و عادات آنان،ترتیب مییافت و هنگامی که ایرانیان مأمون را به خلافت رساندند،کوشیدند جامهء سیاه عباسیان را که ابو مسلم خراسانی برای آنان تعیین کرده بود به جامهء سبز تبدیل کنند و خلیفه را هم به قبول این امر وادار کردند.
ورود اینگونه افکار در اشعار عربی،نتیجهء مستقیم ورود ایرانیان در صحنهء شاعری بوده است و هم این قوم بودند که با اثر عجیب خود تا زبان مسلمان را از شیوهء زهد و خشکی بیرون آوردند و در راهی جدید از خوشگذرانی و متعلقات این نوع زندگانی وارد کردند.
تمام افکار مربوط به زهدیات و فانی شمردن عالم و ناپایدار دانستن سراسر لذایذ این جهانی که در ادب عربی و فارسی اسلامی دیده میشود از او آغاز گردیده است و آنچه پیش از او ازین مقوله در ادب عربی وجود داشت ناچیز بود،و چون شعر ابو العتاهیه رنگ دینی و فلسفی داشت بزودی رواج یافت و پیروان بسیاری برای او فراهم آورد.
یکی دیگر از وجوه تأثیر ادبیات فارسی در ادبیات عربی آنست که بسیاری از ایرانیان مسلمان زبان عربی را بناگزیر فراگرفتند و از میان ایشان و همنژاد آنان شعرائی به زبان عربی ظهور نمودند که عدهای کثیر از ایشان به دورهء اموی مربوط است و مشهورترین آنان عبارتند از:زیاد اعجم که در اصفهان بدنیا آمد و بزرگ شد و از آنجا به خراسان رفت و اقامت گزید و هم در آنجا درگذشت."