ملخص الجهاز:
"هرچند آنمرحوم و همتاشان و همعهدان و همعقیدتان در گذشتهء او،در چند سال آخر عمر،شاهد و ناظر این وضع اسفبار بودند و سخت رنج میبردند ولی اکنون کجا هستند که سر از گورهای خود بدرآورند و بهبینند مسندنشینان و کارپردازان و معرکهگردانان بعد از آنان،چگونه فرهنگ قویم و قدیم پارسی را سرسری گرفتهاند و با زبان شیرین و نمکین دری بازی میکنند و در مکالمات و محاورات و مکاتبات خود،بیپروا و ناروا و نابجا،لغات و کلمات و عبارات خارجی را،بحد وفور،بکار میبرند!!و گروهی فرصتجوی شهرتطلب،غفلت و بیخبری مسئولان آموزش و پرورش را مغتنم شمرده،دست بکاری خطیر زدهاند و میخواهند اشعار بیمایه و پایهء موج نو را که هیچگونه اصالت و فخافت ادبی و هنری ندارد و آیت آشکار سخافت و علامت هویدای رکاکت بشمار میرود در کتابهای درسی بگنجانند و بدانشآموزان ایرانی بیاموزند!!
در شمارهء پیشین(دیماه 1354)نوشتیم که مقام دوستان دولتی و منصبخواهان اجتماعی و تازه بدوران رسیدههای ادبی که در آتش کورهء شعلهور شهرتطلبی میسوزند و میخروشند، پس از سالیان دراز هیاهو و غوغا و جنبش و تقلا و تبلیغ و ترویج و در دست داشتن صفحات ادبی روزنامهها و مجلههای تجارتپیشه و سودجو و تسخیر دو سنگر ادبی رادیو و تلویزیون مردم مشغولکن و باب روز،خوشبختانه،تاکنون نتوانستهاند جز قلیلی جوانان سادهدل و زودباور و بیخبر از عظمت و ابهت و فر و شکوه ادب و فرهنگ قدیم و قویم ایران و یکی دو تن از استادان امتطلب و مرید جمعکن،عدهای قابل توجه هواخواه جانباز و طرفدار سرباز پیدا کنند و گروهی خواص صاحبدل و صاحبنظر اهل معنی را با خود همراه و موافق سازند،بلکه،برخلاف،ایرانیان میهندوست و عاشقان شیفتهء شعر و ادب اصیل و دقیق و شایقان فریفتهء فرهنگ و هنر غریر و عمیق پارسی و خلاصه معتقدان و مؤمنان پایدار و استوار بفصاحت و بلاغت و بداعت و براعت زبان فاخر و فخیم دری که درمیان مردم و در محافل و مجالس اجتماعی و مراکز علمی و ادبی داخلی و خارجی قدر و منزلت و آبرو و اعتبار دارند،از این وضع ناهنجار،بسختی آشقته و آزردهاند و با چهرههای دژم و ابروهای گره کرده و چشمهای خشمگین و دلهای رنجیده،برابر این مشتی نوجو و نوطلب گمراه و تعدادی بیمایه و پایهء تجددخواه،ایستادهاند."