خلاصة:
این مقاله خلاصه ای است از سخنرانی برگزار شده در موسسه مطالعات اقتصادی دانشگاه تربیت مدرس و نویسندگان در آن با طرح سوالات و موارد انتقادی نسبت به نظریه اقتصاد ارتدوکس (نظریه اقتصاد نئوکلاسیک) دلایل و انگیزه های توجه به بحث (سرمایه اجتماعی) را توضیح می دهند و سپس با اذعان به این که مفهوم (سرمایه اجتماعی) می تواند برخی از شکافهای نظری اقتصاد نئوکلاسیک و دیدگاه های توسعه ای منتج از آن را به خوبی پر کند، به توضیح مفهوم سرمایه اجتماعی و تاریخچه این نظریه پرداخته و به اختصار دستاوردهای آن را برای توسعه برمی شمارند.
ملخص الجهاز:
"چرا باید به بحث سرمایه اجتماعی توجه کرد؟ چه ضرورت و چه انگیزهای توجه به مفهوم«سرمایه اجتماعی»را توجیهپذیر میسازد؟ در پاسخ به این سؤال به موارد ذیل میتوان اندیشید: 1-آیا نظریه مطولبیت با تأکید بر نفع شخصی و حداکثر کردن سود یا ثروت میتواند همه وجوه کنشهای اقتصادی را توضیح دهد؟در اقتصاد نئوکلاسیک حداکثر کردن مطوبیت، یگانه انگیزه ورود به فرآیند مبادله و داد و ستد است و تنها محرک انتخاب اقتصادی تغییر قیمتهای نسبی است.
حال سؤال اینجاست،اگر بپذیریم که انسان موجودی ذاتا اجتماعی است آیا غیر از حداکثر کردن سود،انگیزهء دیگری انسانها را به مبادله و شرکت در بازار تشویق نمیکند؟آیا نمیتوان به غیر از پیجویی نفع شخصی انگیزه دیگری مثلا شرکت در یک کنش با همنوع را در نظر گرفت؟اگر انگیزه شرکت در داد و ستد را به صورت طیفی در نظر بگیریم که یک سر آن حداکثر کردن نفع شخصی باشد و سر دیگر شرکت در یک کنش جمعی،میانگین افراد جامعه در کجای طیف قرار میگیرند؟ 2-از دیدگاه روششناس اقتصادی،نظریه اقتصاد نئوکلاسیک،به گونهای رفتارشناسی اقتصادی است چرا که انتخاب را عملی مکانیکی میداند که یک علت دارد و آن علت هم تغییر قیمتهای نسبی است و با محقق شدن علت،معلول یعنی انتخاب رخ میدهد.
به طور خلاصه پذیرش مفهوم سرمایه اجتماعی به معنای توجه به جنبهها و بسترهای غیراقتصادی کنش اقتصادی و جنبههای اجتماعی آن بیشتر یک تفکیک انتزاعی است که فقط امکان فرضیهسازی در حوزهء نظری علم اقتصاد را فراهم میسازد اما در مقام سیاستگذاری عملی بیتوجهی به این جنبهها و حتی قائلشدن به تفکیکهای تصنعی میتواند ضریب موفقیت سیاستگذاری را مورد تردید قرار دهد."