خلاصة:
در این مقاله چگونگی حضور فیگور در مجسمهسازی قرن بیستم و گذر از مدرن به پسامدرن و تحول مؤلفههای زیباییشناختی آن،از ابتدا تا انتهای قرن بیستم بررسی میشود.فرمگرایی ناب و تأکید بر عدم بازنمایی در نیمه اول قرن-که از اصلیترین ویژگیهای هنر مدرناند-در انتهای قرن،جای خود را به مؤلفههای پسامدرن همچون تأکید بر بازنمایی و عدم تولید شیء یکتا و همسوسازی هنر و اجتماع میدهد.این تحولات و خصایص،به خوبی در چگونگی به تصویر درآمدن انسان در آثار هنرمندان مجسمهساز قابل بررسی است.در این بین با استفاده از نظریات تعدادی از صاحبنظران حوزه مدرن و پسامدرن،به برخی ویژگیهای فرهنگی و هنری مدرنیسم و پستمدرنیسم اشاره میشود.برای این منظور،آثار تعدادی از هنرمندان مجسمهساز که پیکر انسان را دستمایه خلق آثار خویش قرار دادهاند مورد مطالعه قرار میگیرد.هنرمندان منتخب به قرار زیرند:هنری مور،گیلبرت و جورج،استفان بلکنهول،آنتونی گرملی و دوان هانسون.
ملخص الجهاز:
"روند تولید هنر نیز به عنوان یک محور فرهنگی در طول قرن بیستم به موازات تحولات فرهنگی و اجتماعی دستخوش تغییرات بسیاری شده است.
از نظر هنرمند و منتقد مدرنیسم نقاشی،مجسمه و دیگر قالبهای هنری باید هرکدام از ویژگیهای خاص خویش بهره ببرند و تلفیق و ترکیب آنها جایز نیست؛یعنی هنرمند مجسمهساز تنها از امکانات سهبعدی حجم و نقاش نیز از فضای دوبعدی تابلو برای خلق دنیای جدید خویش بهره ببرد.
لیکن در این مقاله رویکرد اصلی به هنرمندانی است که در شکل مشخص حجم فعالیت داشتهاند،و از میان ایشان نیز آنانی که به طور عمده بدن انسان را دستمایه خلق هنری خویش قرار دادهاند،مد نظر بودهاند.
نتیجه در ابتدای قرن بیستم در گفتمان مدرنیسم ارزش هنری در عدم ارتباط آثار با هرپدیدهء بیرونی دانسته میشد در حالی که در پایان این قرن با به چالش کشیده شدن هرداعیه و حکم قطعی در باب چگونگی ارزشهای هنری،بر ارتباط هنر و زندگی تأکید بیشتری میشود.
پستمدرنیسم با به چالش کشیدن ایدهء تولید هنری ناب،هنر را به بطن اجتماع کشانده و در مقابل نابگرایی و انتزاع که تولید و مصرف هنر را تنها در حوزهء روشنفکری نگاه میدارند هنر را مربوط به تمامی اقشار جامعه دانسته و در پی از میان برداشتن این نقیصهء مدرنیستی،گروهها و طبقاتی را که به دور از کانون توجه بودهاند مد نظر قرار میدهد.
در حالی که هنری مور به دنبال به تصویر کشیدن فرم ویژهای از بدن انسان است،هانسون با خلق مجسمههای خود درصدد جلب توجه جامعه به سوی انسانهایی است که از فرط عادی بودن دیده نمیشوند."