ملخص الجهاز:
"موسی جلیل مدتی در دفتر کمیتهء مرکزی سازمان جوانان کمونیست،بخش تاتار- باشکیر فعالیت داشت و ضمنا با دو مجلهء کودکان به نامهای«رفقای کوچک»و«فرزند اکتبر»همکاری میکرد.
موسی جلیل در زندان اشعاری سرود که شهرت این مجموعه اشعار از مرزهای اتحاد شوروی نیز فراتر رفته است.
هم زنجیرانش دفاتر یادداشت او را حفظ کردند و یکی از این دفترچهها توسط تیمرمان مبارز ضد فاشیست بلژیکی که در زندان موآبیت هم سلول موسی جلیل بود به نمایندگان شوروی در بورکسل تحویل داده شد.
آیا حق دارم که فرسوده و شکست خورده شوم؟ آیا حق دارم که اگر از پای افتادم دوباره برنخیزم؟ * اگر خبرهای بدی از من برایت آوردند، که:«او ناجوانمردانه کشورش را به دشمن تسلیم کرده است» حرفشان را باور نکن،عزیزم.
ترا تسلیم کنم؟سرزمین مادری عزیزم را تسلیم کنم؟ آن وقت در این جهان چه چیزی برایم باقی میماند؟ * اگر خبرهای بدی از من برایت آوردند، که:«بیچاره موسی،کارش تمام شده و مرده است» حرفشان را باور نکن،عزیزم."