ملخص الجهاز:
"درست است که گاهی ذکر نام جایها و اتفاقاتی که برای شاعر افتاده است، شعر را مقید به زمان و مکان کرده است، ولی همین سررشتة یک طرح ابتکاری را به کف او داده و شعرش را از بیهدفی بدرآورده است، چنان که در شعر «فالگیری به من گفت: امسال منتظر باش مهمان بیاید» میبینیم: قصه یک سرزمین عجیب است، مرز بین خیال و حقیقت میشود مثل تو یک فرشته اتفاقی به کاشان بیاید ولی باید پذیرفت که این تشخص در همه غزلهای او به این پررنگی نیست.
این شعر بیش از حد صریح، موعظهوار و شعاری از کار درآمده و البته شاید شاعر رعایت حال مخاطب کرده است، که چون که با مردم سر و کارت فتاد پس زبان مردمی باید گشاد(2) در دیگر شعرهای آیینی مهدی فرجی نیز شاید به سبب همین رعایت مقام، نوعی صراحت و شعارگونگی حس میشود.
اگر هم خلاف قاعده رخ داده باشد، آنجاست که «برسی» را با «کسی» و «همنفسی» قافیه میکند: فکرش نباش، مال کسی جز تو نیستم دیگر به فکر همنفسی جز تو نیستم عشق تو خواست با تو عجینم کند، که کرد وقتی به عمق من برسی، جز تو نیستم 7 ولی بحث دیگری که جای طرح دارد و البته خاص شعر فرجی نیست و به تغییر تدریجی نظام آوایی کلمات در گویش فارسی ایران برمیگردد، قافیهشدن کلماتی مثل «نشو»، «برو»، «مو» و «تو» با هم است که در اصل، چند تلفظ مختلف داشتهاند و متأسفانه در گویش ایران، این تلفظها روز به روز به هم نزدیک میشود."