خلاصة:
اسناد موجود نشان می دهد که رویدادهای گیلان تنها بخشی از برنامه سقوط احمد شاه و تسخیر ایران با هدف “شورایی نمودن” آن بوده است. تنها قدرتمند نبودن بلشویکها و وضعیت نامساعد آنها، ایشان را مجبور به لغو این برنامه و بستن قرارداد دوستی فوریه 1921 نمود. دخالت نظامی در گیلان، کوشش ناموفقی در صدور انقلاب سوسیالیستی به کشورهای همسایه بود.
ملخص الجهاز:
"کمونیستهای جناح چپ که مهمترین آنها رهبران کمونیست شرق،رای(از هند) سلطانزاده(از ایران)،صبحی(از ترکیه)بودند،به وقوع سریع انقلاب سوسیالیستی در شرق به کمک ارتش سرخ شوروی معتقد بودند و ضرورت حمایت از جنبشهای بورژوازی آزادیبخش ملی را رد میکردند.
چنین کودتایی برای روسیه،نسبت به زمانی که مجبور به کنار آمدن با کوچکخان بود،شرایط مساعدتری فراهم میآورد؛و این با توجه به سازگاری کامل و هماهنگی سیاستهای حزب کمونیست ایران با دولت شوروی بود.
بعد از تسخیر رشت،رهبران حزب کمونیست ایران به کمک ارتش سرخ ایران که نظامیان شوروی در آن عضویت داشتند،به سوی تهران حرت کردند،اما نتوانستند مسافت زیادی از رشت پیشتر بیایند،و در همین مسافت کوتاه چندین بار رهبری نیروها تعویض گردید-علیرغم مساعدتهای بسیاری که بلشویکها و کمونیستهای باکو به آنها نمودند و دائما نیروهای جدید برای کمک به آنها اعزام میداشتند.
12 در هفتم دسامبر 1921،چیچرین کمیسر امور خارجهء روسیه،تلگرافی برای روتشتاین،نمایندهء تام الاختیار شوروی در تهران فرستاد،با این مضمون:«باید در نظر داشت که خروج نیروهای ما از ایران برپایهء قرارداد منعقده است و اگر قرارداد به تصویب نرسد(مجلس ایران تا آن تاریخ،قرارداد را تصویب نکرده بود.
حزب کمونیست آذربایجان که با نظر لنین در مورد ایران مخالف بود،از بینظمی اوضاع استفاده نمود و در جلسهء منعقد با حضور اورجونیکیدزه،نریمانف،گیکالا و کارایف به تاریخ 10 آوریل 1921 اعلام نمود:«مسکو میتواند جمهوری گیلان را منحل شده اعلام نماید،اما جمهوری مستقل آذربایجان،نه تنها این جمهوری را منحل شده اعلام نمینماید بلکه آمادهء حمایت از آن است."